چکیده:
در نهاده های فلسفه تاریخ، والتر بنیامین اشاره می کند که هیچ سند تمدنی وجود ندارد که درعین حال سند بربریت نباشد. آشکارترین نمونه های این اسناد تمدن در بحث بنیامین را می توان در یادمانها در آثار معماری شکوهمند یافت. هیتلر بیان داشته بود که معماری در قالب عبارات و کلماتی از جنس سنگ، بیانیه های پرشکوه، تاثیر گذار و ماندگاری را از هر عصری ارائه می دهد و هر دوره پر شکوهی، خود را از طریق ساختمان هایش بیان کرده است. تاریخ نشان داده است که حاکمان شدیدا به بیانیه های پرشکوه سنگی علاقه مند بوده اند و این آثار می توانند به ابزار مهمی در دستان قدرت حاکم برای تثبیت جایگاه بالادستی و کنترل توده، تبدیل شوند. بحث بنیامین، تفسیر غالب و فاتحانه ای که تاریخ را فرایندی رو به جلو و درحال پیشرفت معرفی می کند، به چالش می کشاند؛ نگره غالبی که در پی ارائه تصویری آرمانی از این آثار در راستای تایید و تثبیت گذشته پرشکوه فرهنگی است، تا بتواند با بهره گیری از آن، به قلمروی جغرافیای فرهنگی یکپارچه و دلخواه خود شکل دهد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد به کمک بحث بنیامین، و با بهره گیری از شیوه اندیشیدن سینمایی، نقش آثار معماری شکوهمند را در تثبیت و شکل دهی به جغرافیای فرهنگی ملی مورد بازخوانی قرار دهد. با بهره گیری از مونتاژ در مواجهه با این اسناد شکوهمند فرهنگی- تاریخی، می توان به سوی افق های گشوده تری برای خوانش این آثار حرکتی را آغاز نمود. با یادآوری محدودیت های الگوهای تاریخ نگاری سنتی، اندیشیدن مونتاژی می تواند روایت های غالب تاریخی را درباره آثار هنری به چالش بکشاند. کشف، بازخوانی و تلاش برای قراردادن آثار خاموش و نادیده انگاشته شده درکنار سند های شکوهمند، و یا بازخوانی آن سند های شکوهمند، رها و فارغ از نگره های ایدئولوژیک، می تواند منجر به فروپاشی سیستم جامع خیالین گردد. درنتیجه، با زوال این پوشش کلیت بخش و زدودن هاله های ایدئولوژیک افشانده شده ازسوی قدرت هژمونیک، جغرافیای خیالی فرهنگی نیز، به قطعه های پراکنده و گسسته مبدل می گردد.
Molded motifs in Ilkhanid mihrabs are masterpieces of design and implementation. The aim of this study is to describe، analyze and compare the Oljaitu mihrab، Pirbakran mausoleum mihrab، Oshtorjan mosque mihrab and Haftshouyeh mosque mihrab in terms of plants and geometric motifs، proportions، structure and geometric relationships in a descriptive-analytic manner. Identification and comparison of the four aforementioned mihrabs have not been studied so far. This work tries to answer the following questions: 1)What are the types of motifs used in these mihrabs ?2)What are the visual and aesthetic values of motifs in these mihrabs ?3)Which motifs were used mostly on these mihrabs? 4)What are the similarities and differences between the motifs of the four aforementioned mihrabs? In most of studies in the literature، general description of the mihrabs and date of construction have been considered but the decorative motifs، golden ratios، structure and geometric relationships have not been investigated. This comparative study reveals similarities and differences of the motifs and their features used in this course. The results of this study indicate that the general form of the mihrabs as well as most of their motifs have special structure and geometric relationships and are designed based on the golden ratio. The molded motifs of the mentioned mihrabs have been implemented with thickness and intricacy، with the exception of Oljaito mihrab in which the motifs are less prominent and more elegant. Various kinds of arabesque have been also used in this era. Repetition and symmetry creates rhythm، movement and coordination in the motifs. Considering the mihrab motifs together، we can find out the development and evolution from a simple basic pattern to the more complex designs.
خلاصه ماشینی:
تاریخ نشان داده است که حاکمان شدیدا به بیانیه های پرشکوه سنگی علاقهمند بودهاند و این آثار میتوانند به ابزار مهمی در دستان قدرت حاکم برای تثبیت جایگاه بالادستی و کنترل توده، تبدیل شوند.
بحث بنیامین، تفسیر غالب و فاتحانهای که تاریخ را فرایندی رو به جلو و درحال پیشرفت معرفی میکند، به چالش میکشاند؛ نگره غالبی که در پی ارائه تصویری آرمانی از این آثار درراستای تأیید و تثبیت گذشته پرشکوه فرهنگی است، تا بتواند با بهرهگیری از آن، به قلمروی جغرافیای فرهنگی یکپارچه و دلخواه خود شکل دهد.
این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته است، میکوشد به کمک بحث بنیامین، و با بهرهگیری از شیوه اندیشیدن سینمایی، نقش آثار معماری شکوهمند را در تثبیت و شکلدهی به جغرافیای فرهنگی ملی مورد بازخوانی قرار دهد.
اندیشیدن سینمایی، آثار شکوهمند معماری، اسناد فرهنگی، مونتاژ، جغرافیای خیالی فرهنگی * مقاله پیشرو، برگرفته از رساله دکتری علیرضا صیاد با عنوان ادراک تماشاگر استقراریافته در فضای سینماتیک به راهنمایی دکتر مرضیه پیراوی ونک و دکترمحمدباقر قهرمانی و مشاوره دکتر حامد مظاهریان در دانشگاه هنر اصفهان است.
این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای صورت گرفته است، میکوشد به کمک بحث بنیامین و با بهرهگیری از شیوه اندیشیدن سینمایی مطرحشده ازسوی ژیل دلوز، فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی، نقش این آثار معماری شکوهمند را در تثبیت و شکلدهی به جغرافیای فرهنگی ملی موردبازخوانی قرار دهد.
با بهرهگیری از اندیشیدن مونتاژی در مواجه ه با اسناد شکوهمند فرهنگی، میتوان گونه های دیگری از تفکر را در رابطه با این آثار تجربه نمود.