چکیده:
ابوالحسن غفاری، ملقب به صنیع الملک، یکی از شمایل نگاران، تصویرسازان و نقاشان پیشرو ایرانی در دوره قاجار است که توانست در مدت کوتاهی آثار هنری بی شماری را خلق کند و تاثیر شگرف و ماندگاری در هنر نقاشی، تصویرگری و شمایل نگاری ایران به جای گذارد. او نخستین هنرآموز ایرانی است که به ایتالیا سفر کرد و پس از بازگشت از این سفر، دستاوردهای خود را در هنرکده ای که خود تاسیس کرده بود، در اختیار هنرآموزان قرارداد. شاگردان صنیع الملک در دوره های بعدی، هنرمندان تاثیرگذار و جریان سازی بودند که سیاست کلان هنری حاکم را رقم زدند.
این پژوهش در پی یافتن پاسخ این سوال است که سفر به ایتالیا و مشاهده و رونگاری تابلوهای هنرمندان اوج رنسانس چه تاثیری بر آثار بعدی هنرمند گذارده است. هدف اصلی این پژوهش آن است که با روش توصیفی- تطبیقی پرتره های طراحی شده توسط صنیع الملک پس از سفر به اروپا با دو تابلوی رافائل که در سفر به ایتالیا توسط هنرمند کپی برداری شده، مقایسه شود تا از این رهگذر، تاثیرات این سفر آموزشی بر آثار هنرمند مورد ارزیابی قرار گیرد.
افزایش مهارت های تکنیکی که منجر به تولید شمایل های جاندار و پویا گردید و استفاده از برخی نقش مایه های هنر اروپایی، ازجمله فرشتگان و انسان ها در آسمان، در راستای القای فضایی آسمانی و ماورائی به شمایل ها را می توان ازجمله این تاثیرات بر آثار متاخر ابوالحسن غفاری دانست. همچنین در آثار این دوره شاهد عناصری در شمایل ها هستیم که نشان می دهد چرا مدل برای شمایل نگاری به نقاش سفارش داده شده است.
Hunting was one of the most important aspects of human life in ancient times; when human considered hunting as an aspect of his own subsistence strategy and his life was dependant on it. As time goes by، the importance of this subsistence aspect reduces; so that special places were considered as a hunting ground for entertainment. With the arrival of Islam in Iran، this process continued as in the past and culminated in Safavid and Qajar period. In Spite of abundant hunting motifs in Qajar era which imply the necessity of this subject and the importance of hunting in this period، there has been no comprehensive study regarding this issue، so the present article is the first attempt on this subject. Accordingly، it has been tried to study historical texts and archaeological evidences and identify the status of hunting and hunting grounds of Qajar period and its importance in the life of Qajar kings. It can be assumed that due to social and political conditions during Qajar period، hunting ground patterns and motifs were directly adopted from ancient times. One of the most important hunting ground motifs in ancient times which contributed in creation of hunting motifs of Qajar period is the hunting motif of boar and deer on both sides of the great arch of Taq-e Bustan attributed to Khosrow II، Sasanian king (628-590 A.D). In numerous works of art in this period manifested of hunting motifs is clearly visible، and in historical texts of Qajar period can be faced with numerous explanations in this field. Some of the artistic themes in this period that Qajarians borrowed from safavid period in creating hunting ground motifs are flowers and plants، and plants and trees in the background that seems they represent the actual hunting ground and also the dog image was affected by western art. However، the purposes of creating the mentioned motifs were different. Another point that can be seen in the study of hunting ground motifs in this period is that they are affected by reliefs and probably paintings، because we can see many common elements between them.
خلاصه ماشینی:
1- آیا هنر نگارگری ایران مانند شکلگیری بنا نهادن کاخ خورنق، ساختن مسجد جامع سمرقند و یا تخریب یک قلعه، در برگیرنده همان اندیشه و ارزشهایی است که در مینیاتورسازی و نقاشی غرب، همچون برج بابل دیده میشود یا به دلایل گوناگون از تفکرات و برداشتهای دیگری برخوردار است؟ 2- آیا نوگراییهایی که در نقاشیهای برج بابل، نسبت به مینیاتورسازیهای گذشته هنرمندان غربی دیده میشود، نتیجه تغییر و تحولات اجتماعی، نظریات فلاسفه، ادیبان و دانشمندان اروپایی وقت است یا تنها از دیدگاه های مذهبی و گفتارهای مبلغین مسیحی آن دوران به وجود میآید؟ 3- آیا گونهگونی اقالیم، متفاوت بودن نژادها، تمدنها، قومیتها، سنتها، آداب و رسوم و تفاوتهای فرهنگی - که دارای ارزشهای درونی، ذاتی و باطنی هر قوم و ملتی هستند - سبب دور شدن هنر نگارگری ایران، بخصوص فاصله گرفتن کمالالدین بهزاد و صحیفه بانو از هنر نقاشی بیگانگان میشود یا با توجه به فزونی ارتباطات بین شرق و غرب، تصورات و برداشتهای آنان در آثار این دو هنرمند ایرانی تأثیرگذار میگردند؟ پیشینه پژوهش آنچه اهمیت و ضرورت نگارش این تحقیق را روشن میسازد فقدان کتاب و مقالاتی است که درزمینه یادشده به رشته تحریر درآمده و به چاپ رسیده باشد، لذا با توجه به تحقیقات انجامشده در این زمینه میتوان گفت که نویسندگان بسیاری (ایرانی و بیگانه) در خصوص آثار بهجامانده از برج بابل، کاخ خورنق و مسجد جامع سمرقند مطالبی نگاشتهاند که جای تعمق دارد لیکن آن گونه که در این تحقیق دنبال میشود، به صورت تطبیقی و قیاس آنها با یکدیگر، به بررسی عوامل تأثیرگذار در ایجاد تشابه و تفاوتها نپرداختهاند، لذا در این تحقیق ضمن استفاده از کتب و مقالات دیگر نویسندگانی که در مورد بناهای یادشده به صورت جداگانه و چهبسا پراکنده قلم زدهاند مانند هنریتا مک کال2 که در کتابش زیر عنوان: «اسطوره های بینالنهرینی» بخش حماسه آفرینش، در مورد ویژگیهای «برج بابل» مطالب ارزشمندی مینگارد (کال، 1373: 80 و 81 ) و یا پیتر کلایتون3 که درباره: «عجایب هفتگانه جهان باستان» بخصوص درباره باغ معلق و ارتباط آن با برج بابل اظهارنظر مینماید (ال.