خلاصه ماشینی:
"دربارهء عنوان و عکس روی جلد و داخل کتاب، بعضی از دوستان گفتند نامفهوم بود،ولی من فکر میکنم هیچ ربطی به داستان کتاب نداشت و برای گروه سنی ما هم زیاد مناسب نبود.
در مورد گروه سنی که بچهها گفتند،میخواهم بگویم نیازی نیست که آدم خودش را خیلی محدود کند و بگوید«چون من شانزده سال دارم،نباید کتابی بخوانم که فکر میکنم برای یک بچهء هشت ساله است.
هما بازقندی:به نظر من موضوع کتاب خیلی خوب بود،ولی مسئلهای که وجود داشت،این بود که اگر این کتاب برای مقطع دبیرستان است،یک کم در ساخته و پرداخته کردن و پرورش موضوعش اشکال وجود دارد.
اگر منظور دوستان،پشت جلد کتاب باشد که نوشته شده برای گروه راهنمایی و دبیرستان، دلیلش این است که نظمی رعایت شود در همه چیز.
میروم سر اصل مطلب و سؤالات و نظرات بچهها در مرود کتاب«یک فکربکر»که میشود کل آنها را اینطور دسته بندی کرد: هدف از نوشتن کتاب چه بود؟ چرا باید همهاش ادبیات تخیلی بخوانیم؟ چرا شروع کتاب ضعف داشت و نامفهوم بود؟ قسمتهای اول شاد بود،ولی چرا بعد،قسمتهایی از آن خیلی غمگین شد؟ آیا گروه سنی تعیین شده برای کتاب(راهنماییی و دبیرستان)درست بود؟ نکاتی در مورد تصویرهای کتاب و یک توصیهء مادرانه...
در مورد مناسبت کتاب برای گروه سنی تعیین شده باید بگویم که معمولا رسم بر این است که بعد از تمام شدن اثر، وقتی حدسزده میشود که این کار برای چه ردهء سنی خاصی میتواند مناسب باشد،اثر،توسط عدهای با همان مشخصات سنی،خوانده میشود و بعد طبق نتیجه حاصله، تصمیمگیری میشود و این همان کاری بود که در مورد «یک فکربکر»نیز انجام شد."