چکیده:
این مقاله به بررسی جایگاه صلح و جنگ در اسلام میپردازد. گروهی از مسلمانان با استناد به آیات متعدد قرآن در مورد جهاد، بر اصالت جنگ در روابط با دیگران تأکید دارند که این نوع نگاه را میتوان در بین جریانات سلفی تکفیری و وهابی جهادی و جریاناتی همچون القاعده و داعش بخوبی مشاهده کرد اما در مقابل این نگرش، بخشی از متفکران مسلمان با نقد دیدگاه مذکور بر اصالت صلح در اسلام تاکید می کنند که این مقاله به بررسی بنیانهای معرفتی کلامی، عرفانی و فقهی آنها میپردازد.سؤال اصلی این پژوهش آن است که: اولویت دادن به صلح در اندیشه متفکران مسلمان مبتنی بر کدامین بنیانهای نظری میباشد؟ این مقاله با روشی تحلیلی تلاش میکند به این سؤال براساس اندیشههای امام خمینی به عنوان یک اندیشمند بزرگ مسلمان، معمار و تئوریسین انقلاب اسلامی در ایران پاسخ دهد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که اصالت صلح مثبت و همزیستی مسالمتآمیز در روابط بینالمللی دارای بنیانهای محکم انسان شناسانه، کلامی، عرفانی و فقهی در اندیشه سیاسی اسلام میباشد.
In the world today the violet actions of Takfiri groups، which are happening by the label of Islam led to important consequences. These consequences not only were the reason for spreading violence and massacres against innocents، caused Islamophobia and greater violence ever against Muslims in some western countries. Theoretically، an important unanswered question attracts the attention is the relation of these actions to Islamic thoughts. In other words the most important question arises about communicating others in the field of political and international thoughts of Islam is whether the fundamental element of Muslim relations with others is based upon war or peace. Answering this question can solve many problems of Muslims in communication with others around the globe. There are two theories from Muslim thinkers in order to answer this question; a group of thinkers based on different verses of Quran on Jihad believe in the essence of war in relation with others. This attitude is highly visible amongst Salafi-Takfirists، Wahhabi-Jihadists and some infamous groups such as al-Qaida and ISIS. In contrast with the previous attitude a group of Muslim thinkers not only criticize the previous beliefs، but also insist on the essence of peace in relation with others. To prove his claim، the latter group used verses of Quran in which peace is highlighted as a superior issue in relations. The aim of this article is to review the foundations and the fundamentals، specifically anthropological، theological، mystical and juridical fundamentals of the second attitude. The main question this article wants to answer is: what are the theoretical foundations to prioritize peace in international relations based on Islamic political thoughts? The author used analytical and document-based approaches to answer this question.
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر، از دیدگاه فقهای امامیه (شیعه ) که به آنان عدلیه گفته می شود، جوهرة احکام الهی عدالت است و در واقع شریعت با روح عدالت همسو می باشد؛ زیرا همه چیز در عالم بر محور عدل است (آل عمران /٨) و خداوند متعال بر عادلانه بودن عالم شهادت داده است این کلام به این معناست که وضع طبیعی جهان وضع عادلانه است و هر نوع تلاش برای انطباق با شرایط کلی جهان باید منطبق با معیار عدالت باشد و استقرار عدالت هدف قوانین و احکام الهی و اقدامی در راســتای انطباق با فطرت انسانی است با توجه به اینکه بحث درباره عدالت در اسلام به واژه حق ارجاع دارد و عدالت به معنای تحقق حقوق افراد می باشد لذا قوانین مبتنی بر این حقوق ، می تواند ریشه هرنوع جنگ وخشونت را از بین برده و صلح مثبت وهمزیستی مسالمت آمیز در چهارچوب حقوق را به دنبال داشته باشد که این وضعیت آرمان ادیان بوده است .
در واقع ، امام خمینی ریشــه جنگ وخشونت و افراطی گری در جهان اسلام را دوری از فطرت الهی انسان وغلبــه غرایــز بر فطرت آدمی و دوری از آموزه های قرآنی می دانــد و راه فائق آمدن بر این بحران را نیز بازگشــت بشــر به آموزه های اصیل انبیا یعنی بازگشــت به فطرت الهی و غلبه لشگر عقل بر لشــگر جهل در وجود آدمی ذکر می کند١ لذا باید گفت که دفاع از صلح مثبت و همزیســتی مســالمت آمیز در روابط بین الملل از دیدگاه بخش مهمی از متفکران مســلمان دارای بنیادهای محکم وقدرتمند معرفتی ، فقهی وکلامی است که توجه به آنان می تواند در ایجاد دنیایی خالی از خشونت وافراطی گری بسیار کارساز باشد."