چکیده:
راهبرد بازگشت به اسلام در دوران معاصر، خوانشها و رویکردهای گوناگونی را در جامعه مسلمان به همراه داشته است. این تلاشها اگرچه در فضاهای متفاوت فکری و فرهنگی و مذهبی سامان یافته، اما همگی در چارچوب نظام معنایی توحیدی و با نگاه به آموزههای والای اسلامی شکل گرفته است. به نظر میرسد دیدگاه امام خمینی ره، سیدقطب و مالک بننبی که به رویکردهای احیاگرایانه، جهادی و اصلاحی منتهی شده است، بیشترین و اصلیترین جریانهای فکری و عملی در جهان اسلام را رهبری میکند. هر کدام از این دیدگاههای سهگانه در واقع، خوانشی ویژه از اسلام سیاسی ارائه میکند و پژوهش حاضر سیستمهای معانی مورد نظر آنان و مفصلبندی ویژه احکام، گزارهها و نشانهها را از نظر هر یک مورد توجه قرار میدهد و از این رهگذر، شیوه رسیدن هر کدام به دستاوردهای خاص خود را نشان میدهد. بازخوانی اسلام اگرچه دال مرکزی هر سه دیدگاه را تشکیل میدهد اما سه اندیشمند مورد نظر این نوشتار، به دستاوردهای متفاوتی دست یافتهاند، چراکه نشانه یا دالّ مرکزی آنان، به گونه متفاوتی سایر مفاهیم و نشانهها را تحت تأثیر قرار داده است و مفصلبندی متفاوتی را پدید آورده است.
The strategy of returning to Islam in the contemporary era has brought various analyses and approaches to the Muslim community. Although، these endeavors were organized in different intellectual، cultural and religious spaces but formed within the framework of semantic monotheistic system and inspired by the great teachings of Islam. It seems that the viewpoints of Imam Khomeini (RA)، Sayyid Qutb and Malik ibn Nabi which have resulted in the creation of revivalist، jihadi and reformist approaches have led the main intellectual and practical trends in the Islamic world. In fact، each of these three perspectives represents a special interpretation of political Islam and the present study will investigate their desired meaning systems and their special articulation of sentences، propositions and signs individually and thereby، the way through which each one became able to reach their own achievements will be demonstrated. Although، rereading of Islam constructs the central signifiers of the three views but the three scholars studied in this paper have achieved different accomplishments. Because their central signifiers or indications have affected other concepts and signs differently and created a different articulation.
خلاصه ماشینی:
چارچوب نظری مقایســه خوانش های متفاوت امام خمینی (ره )، مالک بن نبی و سیدقطب از گفتمان اسلام سیاسی در واقع ، بررسی تطبیقی و مقارن اندیشه آنان است که سیستم های معانی مورد نظر آنان و مفصل بندی ویژه احکام ، گزاره ها و نشانه های یک گفتمان را از نظر هر یک مورد توجه قرار می دهد و از این رهگذر، شــیوه رســیدن هر کدام به دســتاوردهای خاص خود را نشــان می دهد.
با توجه به این باور بن نبی که «مشــکل اساســی هر جامعه ای ، تمدن آن است ؛ و برای هیچ مردمی امکان حل مشکلاتشان بدون اندیشه ورزی درباره عوامل فراز و فرود تمدن وجود ندارد» ٣٧ (بن نبی ، ٢٠٠٠م : ١٩) می توان دریافت که او عمیقا به نقش حکومت در جامعه اسلامی توجه دارد و در این زمینه به ســان ابن خلدون ، چرخه فراز و فرود تمدن را تحلیل کرده اســت ؛ اما اندیشه های خود را از حیث محتوا و روش به گونه ای ارائه می کند که رویکرد سازنده آن کاملا برجســته و آشکار اســت به همین دلیل ، قرار گرفتن مسلمانان در مرحله فرود و افول تمدنی از نظر وی به عنوان یک وضعیت حتمی و بدون بازگشت تلقی نمی شود بلکه مالک بن نبی با توصیه مسلمانان به بازخوانی دین و بازگشت به آموزه های وحیانی و بازسازی وضعیت روحی و درونی خود، آنان را به اصلاح وضع موجود ترغیب کرده و روزنه های امید و سازندگی را نشان می دهد.