چکیده:
انقلاب اسلامی ایران نتیجه فوران نیروهای نهفته در بستر سیاسی- اجتماعی ایران است که دستکم از دوران مشروطیت انباشت خود را آغاز کرده بود. این انقلاب بدون رهبری بیبدیل و فرهمند امام به نتیجه نمیرسید. نوشتار پیشرو در پی ارزیابی و واکاوی مبانی رهبری و مدیریت امام بر جریان انقلاب اسلامی و دگرسازی و خصومتسازی آن با گفتمانهای رقیب، لیبرال (ملی- مذهبی) و چپ است. بر پایه فرضیه موجود، کیفیت کاربست عناصر سیاسی، اجتماعی و گفتمانی در اندیشه و عمل سیاسی امام به گونهای بوده که توانسته در سایه به حاشیهرانی گفتمانهای هماورد و برجستهسازی گفتمان خودی، بیشترین حد از قابلیت دسترسی و اعتبار را برای آن فراهم آورده و گفتمان سیاسی اسلامگرا، همخوان با خوانش ایشان را بهعنوان گفتمان هژمون در جریان انقلاب اسلامی معرفی نماید. بر این پایه، گفتمان امام در فرآیند انقلاب اسلامی در امر بسیج سیاسی مردم و تحقق انقلاب از گفتمان نخبهگرای گروهها و روشنفکران نهضت ملی و چپ، بهدلیل استحکام گفتمانی و تطبیق با شرایط اجتماعی و گرایشهای فکری و عقیدتی مردم و سابقه تاریخی و وجود نهادهای قدرتمند مذهبی نقش بارزتری را ایفا کرده است.
The Islamic revolution of Iran is the result of the abruption of the hidden forces in Iran’s sociopolitical base that started its stack since the constitution’s era. This revolution would not get its results without Imam Khomeini’s un-substitutive leadership. This writing is about to investigate the bases of leadership and management of Imam Khomeini on the Islamic revolution and its other-making and antagonism with the adversary discourses، liberal (national- religious) and left. According to the hypothesis، the quality of using the social، political and discursive elements in Imam Khomeini’s political thought and practice was so that could in the shade of the marginalizing other discourses and prominenting its discourse gain the most availability and reliability، and also، introduce the Islamist discourse as the hegemon discourse in the Islamic revolution process. As a result، Imam Khomeini’s discourse in the Islamic revolution and in the process of the people’s political mobilization and the realization of the revolution from the elitist groups and the elites of the national and left movement has played an important role because of its political solidarity، accordance with the social conditions، the thought and creed tendencies of the people and their historical background and the existence of the powerful and religious institutions.
خلاصه ماشینی:
بر پایه فرضیه موجود، کیفیت کاربســت عناصر سیاسی ، اجتماعی و گفتمانی در اندیشه و عمل سیاســی امام به گونه ای بوده که توانسته در ســایه به حاشیه رانی گفتمان های هماورد و برجسته ســازی گفتمان خودی ، بیشــترین حد از قابلیت دسترســی و اعتبار را برای آن فراهم آورده و گفتمان سیاســی اسلام گرا، همخوان با خوانش ایشان را به عنوان گفتمان هژمــون در جریان انقلاب اســلامی معرفــی نماید.
بر این پایه ، گفتمــان امام در فرآیند انقلاب اســلامی در امر بسیج سیاسی مردم و تحقق انقلاب از گفتمان نخبه گرای گروه ها و روشنفکران نهضت ملی و چپ ، به دلیل استحکام گفتمانی و تطبیق با شرایط اجتماعی و گرایش های فکری و عقیدتی مردم و ســابقه تاریخی و وجود نهادهای قدرتمند مذهبی نقش بارزتری را ایفا کرده است .
/ ٢- عاملان سیاسی گفتمان اسلام گرا ٢-١- امام خمینی جامعه ایران از زمان پایه گذاری دولت مدرن در دوره رضاشــاه تا انقلاب اســلامی ، شــاهد نمودیابی جامعه ای توده وار بود.
فرآیند ارتباط و پیام رسانی در نهضت مردم ایران در سال ٥٧ به این صورت است (نواختی مقدم و میرزانژاد ١٣٩٢: ٢٠٠) 161 / و منبر آبراهامیان نیز یکی از عوامل موفقیت امام خمینی در بســیج توده ای را شــبکه های مذهبی مانند منبر، مسجد و عزاداری ها می داند و می گوید: این گونه شبکه های مذهبی واقع در مناطق فقیرنشین و پرجمعیت شهری ، امکانات پخش ســریع اخبار و اعلامیه ها و همچنین ســازماندهی تظاهرات و توزیع مواد غذایی و حتی پوشاک را برای روحانیون فراهم ساخت (آبراهامیان ١٣٨٤: ٦٦٠).