خلاصه ماشینی:
"اگر تا پیش از آن ابر برایش انسان نبود، خورشید جاندار نبود هر چه مفاهیم انتزاعی و مقولههای ذهنی برای بچه بیشتر جا میافتد، نقش ادبیات هم بارز میشود و کودک به سطوح بالایی از تفکر میرسد این در حالی است که آنها در ادبیات شفاهی،از واژهء آدم زیاد استفاده میکنند.
وقتی مثلا لغتهای خیلی بزرگ و آنچنانی میگویند، من مربی حتما باید آن را به زبان بچگانه برگردانم پس فکر میکنم اگر کسانی که دستاندرکارند و برای این بچهها مینویسند، قبل از اینکه کارشان را چاپ کنند، به ما مربیان بدهند و ما نگاهی به آن بیندازیم، خیلی زودتر فروش میرود و مورد توجه بچهها قرار میگیرد ما بحث مفصلی داشتیم که همیشه متأسفم چرا آن را ضبط نکردیم.
قصد آموزش و پرورش این است که یک سری مواد را به بچه بیاموزد و البته بخشی از این آموزهها هم که باید به بچهها داده شود،فرض کنید هنر است،ولی چیزی که در آموزش و پرورش معمولا شهید میشود و از بین میرود،همین کاموس:من میگویم آیا ادبیات 9پیشدبستانی، نمیتواند ادبیاتی تفریحی باشد که فقط سر بچه را گرم کند و هیچ چیز هم آموزش ندهد و اصلا ارادهء آموزش در آن نباشد؟ البته،شاید کودک ازآن آموزش هم بگیرد،اما این یک بحث جداست.
همیشه میخواهد آموزش ببیند، ولی این آموزش را باید از طریق تجربه به او بدهیم، نه اینکه بخواهیم مثلا در ادبیات، مفهوم خاص را آموزش بدهیم شهنار خانلو: آیا فکر نمیکنید ادبیات میتواند، هم لذتبخش و شادیآفرین باشد، هم متنوع و هم تخیل و خلاقیت کودک را به کار بگیرد و ضمنا آموزش غیر مستقیم هم در آن باشد؟ اشکالش چیست؟ ذوق هنری است."