خلاصه ماشینی:
"اگرچه این ویژگی در بیشتر آثار اوایل دهه 1970 به چشم میخورد،کتاب «أما»گرایشهایی از کتابهای یکی دو دههء بعد ادبیات کودک و نوجوان را نیز در بر میگیرد: 1)به تصویر کشیدن یک خانواهء دو نفری که همین امر،فروپاشی خانوادههای هستهای قشر متوسط جامعه را که بعدها در کتابهای کودک و نوجوان به چشم میخورد،از پیش معلوم میکند.
این امر به نوبه خود،جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد،زمانی که کسی کودکی را به خاطر خودش دوست میدارد،دیگر نیازی به «پرورش و تربیت»وی نیست؛ چون دیگر آن ها میتوانند افرادی مستقل،اجتماعی و پر مهر و محبت بار بیایند،در این جا مفهوم واقع گرایی،با به تصویر کشیدن نمونهای از فرآیند،ضمن کنار رفتن برخی از مراحل-نظیر مقاومت و فرافکنی که مانع روند رشد میشود -مراحل دیگری جایگزین میشود؛ به خصوص در مورد دختر هشت سالهای که از ابتدا در یک مؤسسه پرورشگاهی نگهداری شده و هیچ گاه والدین خود را ندیده است.
ماری که تا پیش از این مرحله،از ابراز مهر و محبت نامادریاش نسبت به خود کنارهگیری کرده است،به تدریج متوجه میشود که به کلارا علاقه دارد و پس از مدتی،بین آنها ارتباط عاطفی شکل میگیرد ماری متوجه میشود که پدرش به شدت نگران وضعیت بیماری حاد کلاراست؛بهطوری که دلش برای پدر هم اینک کودک و نوجوان را در سطح یک فرد بالغ و بزرگسال میپندراند.
و البته،مطالعه اینگونه از ادبیات آسان نیست و هم اینک تصور میشود که مخاطبان نوجوان،به این نوع ادبیات علاقه دارند،به علاوه در چنین کتابهایی،به ندرت با شخصیتی گنگ و دوپهلو مواجه میشویم و دیگر صرفا بحث گریز از واقعیتهای دوران کودکی مطرح نیست؛ بلکه موضوع اصلی مواجه شدن با زندگی روزمره مورد توجه است."