چکیده:
توسعه یعنی حرکت اجتماعی به سوی مطلوبیت ها؛ به همین رو نمی توان آن را بدون ورود به بحث غایات و آرمان ها دنبال کرد. یکی از مفاهیم و قالب های مطرح در بوده که در علوم اجتماعی جدید کم تر بدان « جامعه ی آرمانی » ، اندیشه های اجتماعی سلف پرداخته شده است. پرداختن به موضوع توسعه - آن هم با انگیزه ی رسیدن به الگوهایبومی - این اجازه را به ما می دهد تا با سنت شکنی به سراغ آن برویم و منظور و فحوای آن را وارسی نماییم. جامعه ی آرمانی حسب آموزه های اسلامی بیش از آن که مبین هدف باشد، ترسیم کننده ی راه است؛ بدان رو که غایت دین، کمال انسانی است و شدن به دست خویش. پس اگر هدف توسعه را نیل به جامعه ی آرمانی قلمداد کنیم، دو معنا از آن مستفادمی شود: ارتقای سطح آرمانی آحاد اجتماعی و فراهم آوری بستر مساعد و همراه برای آن. این معنا از جامعه ی آرمانی استعداد بالایی برای عملیاتی شدن دارد و ورود و به کارگیری آن را در برنامه ریزی های توسعه میسر می سازد؛ البته بدین شرط که در هدف گذاری و شاخص های آن تجدیدنظر شود و سطح انتظارات از آن ارتقا پیدا کند.
خلاصه ماشینی:
با وجود اين ميتوان جملگي را ذيل همان اصطلاح از پيشمطرح، يعني «جامعهی آرماني 1 » قرار داد؛ زيرا جامعهی آرماني نيز يک قالبِ تهي است و صورتي نامتعيَّن را عرضه ميدارد که لاجرم بايد با شاخصهايي که هر مرامي از توسعه ارائه ميدهد، پُر شود و ماده و فحواي آن کامل گردد.
بديهي است که تأملات او ذيل «مدينهی فاضله» از کفايت و جامعيت مورد انتظار ما برخوردار نيست و در عينحال، واجد جنبهی مهمي است که ميتواند پاسخي باشد به پرسش اصلي اين بحث که: «اگر جامعهی آرماني را بهمثابه هدف مشترک تمامي طرحهاي توسعه محسوب کنيم، آرمانيبودنِ آن از نظر اسلامي به چه معناست و چه مشخصاتي دارد؟» فارابي با دو معيار متفاوت، دو نوع گونهشناسي از جوامع ارائه داده است.
اين تلقي از توسعه و از جامعهی آرماني نشان ميدهد که توسعه، چيزي بيش از يک وسيله و يا هدف ميانبُرد براي اهداف عاليهی اسلام - که انسانسازي است - نیست و با تحقق آن، تازه کارِ اصلي دين آغاز ميشود.
با کنکاش در معناي سعادت بهعنوان معرِّفِ اصلي مدينهی فاضله نيز مشخص ميشود که جامعهی مطلوب فارابي، يک جامعهی آرماني است، بههمان معنايي که در آغاز مقال بدان اشاره شد: جامعهاي که مردمان آن اهل آرماناند و بدان اهتمام دارند و در مسير تحقق آن تلاش ميکنند.
در همين راستا و در مسير تشريح فحواي آن از منظر اسلامي، اين حقيقت نيز آشکار گرديد که جامعهی آرماني بهمثابه هدف توسعه، غايت کار نيست؛ بلکه به يک معنا آغاز راه است؛ زيرا تنها ساختاري مساعد و گفتماني همراه را براي غايتي بالاتر فراهم آورده است که همان تجربه و تکاپوي وجودي است.