خلاصه ماشینی:
"متأسفانه در دههء 60،با توجه به ناشرانی مثل کانون شروع به این کار کرد و با کمک تصویرگرهای برجستهای مثل آقای ممیز،آقای علیاکبر صادقی،آقای زمانی و دیگر دوستان این حرکت را پیگرفت تا جایی که حتی انتشاراتیهایی مثل نگار که اصلا در حیطهء کودکان کار نمیکرد،یکی دو کار تصویری در مورد شاهنامه برای بچهها انجام داد که البته خیلی کار سنجیده و با کیفیتی نبود.
در واقع محیط باز و فضای باز اجتماعی، فکر میکنم که در هر دورهای و در هر زمینهء هنری، باعث میشود که نوآوری و ابداع بیشتر شود اکرمی: همان قدر که مصرفکننده داریم، همان قدر هم تولید سالانه داریم که به آن جواب میدهد اما چه چیزی مانع بازاریابی کافی میشود؟ ممکن است بگوییم چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نظارت کیفی ندارد،هر ناشری به راحتی کتابهای خارجی را به اسم خودش، بدون کپی رایت چاپ میکند و هیچ نیازی هم به این که از تصویرگرهای حرفهای ما استفاده کند، نمیبیند.
نعیمی: به نظر من،اگر ما نتوانیم هنری را که در آن عرصه مشغول فعالیت هستیم، بهطور همه جانبه تعریف کنیم و آن را به شرایط اجتماعی محدود کنیم، آن وقت ممکن است احساس اسارت بکنیم و بعد دیگر امکان خروج را هم برای خودمان فراهم نکنیم و این غصه در وجود ما ریشه بدواند، ما چون همهء راهها را تجربه نمیکنیم، میآییم مثلا خومان را به یک ناشر یا به جمعی از ناشران محدود میکنیم و تصور میکنیم که تصویرگری کتاب کودک، محدود است به انتشارات اکرمی:جزو کاندیداهای اندرسن بودند."