چکیده:
تعیین رابطه بین میزان گرایش به دموکراسی و جامعهپذیری سیاسی به عنوان هدف اصلی تحقیق مطرح شده است. متغیرگرایش به دموکراسی براساس نظریات رابرت دال، شومپیتر، هانتیگتون، هابرماس، کوهن و کیملیکا به عنوان متغیر ملاک (وابسته) مطرح شده است و متغیر جامعهپذیری سیاسی و عوامل اجتماعی مشارکت سیاسی، آگاهی سیاسی، اعتماد سیاسی، قومگرایی و انسجام سیاسی بر اساس نظریههای پارسونز، گیدنز، هانتیگتون، کیملیکا، هلد، رابرت دال و ... مطرح شده است. حجم نمونه در این تحقیق به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب از جامعه آماری دانشجویان بومی (کرد) دانشگاههای مهاباد برابر با 354 نفر انجام شده است. در این تحقیق از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه برای جمعآوری دادههای مورد نیاز بهره برده و به منظور بررسی پایایی ابزار تحقیق از روش آلفای کرونباخ و رگرسیون ساده و ضریب همبستگی پیرسون برای اندازهگیری فرضیههای اصلی و فرعی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها حکایت از تایید فرضیههای اصلی تحقیق دارد که بین میزان جامعهپذیری سیاسی و میزان گرایش به دموکراسی رابطه معنیداری وجود دارد و میزانگرایش به دموکراسی و جامعهپذیری سیاسی در حد متوسط به بالاست. همچنین عوامل اجتماعی ازجمله مشارکت سیاسی، آگاهی سیاسی، قومگرایی و انسجام سیاسی با میزان گرایش به دموکراسی رابطه معنیداری داردند و تنها رابطه اعتماد سیاسی با میزان گرایش به دموکراسی تایید نشده است.
The main purpose of study is to determine the relationship between the
tendency towards democracy and political socialization. Democracy has
been proposed on the base of ideas of Robert Dahl, Schumpeter, Huntington,
Habermas, Cohen and Kymlicka as dependent variable and political
socialization with its dimensions of political participation, political
awareness, political trust, ethnicities and political solidarity has been
proposed based on the theories of Parsons, Giddens, Huntington, Kymlicka,
Held and Robert Dahl. The population of the study was 354 students who
were selected by cluster stratified sampling method and a questionnaire
was used for collecting required data. The results show that, there is a
meaningful relationship between political socialization and the tendency
towards democracy and the rate of the tendency towards democracy and
political socialization is moderate to high. There is a meaningful
relationship between social factors such as political participation, political
awareness, ethnicocenterism and political coherence with the tendency
towards democracy. Also, there is no relationship between political trust
and the tendency towards democracy.
خلاصه ماشینی:
١ اهداف تحقیق هدف کلی - تعیین رابطۀ میزان جامعه پذیری سیاسی و عوامل اجتماعی مرتبط با میزان گرایش به دموکراسی در بین دانشجویان بومی دانشگاه های شهرستان مهاباد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) - بین میزان جامعه پذیری سیاسی دانشجویان بومی دانشگاه های مهاباد و میزان گرایش آن ها به دموکراسی رابطه وجود دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) باتوجه به نتایج جدول شماره (١١) مقدار ضریب همبستگی پیرسون برابر با ٠/٤٠٩ با سطح معنیداری ٠/٠٠٠ به دست آمده است و بیانگر این است که میزان مشارکت سیاسی با میزان گرایش به دموکراسی در بین دانشجویان بومی دانشگاه های شهرستان مهاباد رابطه مثبت و معنیداری دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) با توجه به نتایج جدول شماره (١٢) مقدار ضریب همبستگی پیرسون برابر با ٠/٥٨٥ با سطح معنیداری ٠/٠٠٠ به دست آمده است و بیانگر این است که میزان آگاهی سیاسی با میزان گرایش به دموکراسی در بین دانشجویان بومی دانشگاه های شهرستان مهاباد رابطه مثبت و معنیداری دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) با توجه به نتایج جدول شماره (١٣) مقدار ضریب همبستگی پیرسون برابر با ٠/٥٥٨ با سطح معنیداری ٠/٠٠٠ به دست آمده است و بیانگر این است که میزان قوم گرایی با میزان گرایش به دموکراسی در بین دانشجویان بومی دانشگاه های شهرستان مهاباد رابطه مثبت و معنیداری دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) با توجه به نتایج جدول شماره (١٥) مقدار ضریب همبستگی پیرسون برابر با ٠/٣٦٩ با سطح معنیداری ٠/٠٠٠ به دست آمده است و بیانگر این است که میزان اعتقاد به انسجام سیاسی بامیزان گرایش به دموکراسی در بین دانشجویان بومی دانشگاه های شهرستان مهاباد رابطه مثبت و معنیداری دارد.