چکیده:
توصیف، بخش عمدهای از متون ادبیات را تشکیل میدهد، اما با توجه به اهمیت موضوع، چندانکه باید - بهخصوص در ادبیات فارسی- مورد توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر سعی میکند، ضمن نقد تعاریف و نظریات پیشین و با روشی متمایل به شیوه ساختارشناسان، طبقهبندی تازهای از انواع توصیف ارائه دهد که از طریق تحلیل توصیفشناختی داستان رستم و سهراب بهدست آمده است. بر این اساس، توصیف گزارهای زبانی و هستیک (و نه ایستا یا ثابت) است که به بازنمایی ویژگی میپردازد و دارای سه عنصر اساسی است: موضوع (موصوف)، کلام توصیفگر و ویژگی. این پژوهش در صدد اثبات این نکته است که توصیف، نقشی اساسی و تعیینکننده در هر متن ادبی به عهده دارد؛ زیرا بستر روایت و اساس شعر، توصیف است. از این رو انواع مختلف توصیف، در یک متن روایی توصیفی، یعنی داستان رستم و سهراب، از نظر شکلی و محتوایی بررسی میشود و سعی دارد بر اساس این مصداق، به نوعی نظریه توصیف در ادبیات فارسی ره ببرد.
خلاصه ماشینی:
هنگامی که از زیرساخت توصیفی تشبیه سخن گفته می شود، به راحتی پذیرش ایـن موضوع میسر می شود که اگر زیرساخت تشـبیه توصـیف اسـت ، زیرسـاخت تمثیـل نیـز توصیف است .
با این وصف تحلیل یک بیـت بـه عنـوان نمونـه مـی توانـد موضوع را روشن تر نماید: روشندلان خـوشآمـد شـاهان نگفتـه انـد آئینــه عیــب پــوش ســکندر نمــی شــود (کلیم کاشانی به نقل از شفیعی کدکنی ، ١٣٦٦: ٨٣) شاعر در بیت مزبور برای اثبات موضوعی که در مصراع نخست گفته است ، در مصراع دوم از تمثیل استفاده کـردهاسـت .
از مجموعه آنچه ذکر شد می توان این تعریف را استنباط کرد کـه توصـیف ، گـزارهای هستیک است که به بازنمایی ویژگی های اشیاء، اشخاص، مکانهـا، زمـانهـا، و مفـاهیم می پردازد، زنجیره روایت را متوقف می کند و از آنجا که در توصیف کنش رخ نمـی دهـد، کارکردی غیرمستقیم در متن به عهده دارد.
بنابر آن چه گفته شد، کنشی نبودن «توصیف »، صرفا در خدمت روایت بودن توصـیف و کارکرد مستقیم نداشتن آن در متن »، از تعریف توصیف حذف می شـود و ایـن تعریـف باقی می ماند که توصیف گزارهای است هستیک کـه بـه بازنمـایی ویژگـی اشـیاء، افـراد، مفاهیم ، زمانها و مکانها در متن می پردازد.
برای تبیین این موضوع تمامی توصیف های به کاررفته در متن غم نامه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد کـه شکل توصیف به لحاظ مقدار، می تواند از یک واژه تا چند جمله باشد.