چکیده:
مفهوم «جهان» ضمن بداهت عرفیاش امّا در عینحال، پیچیدگی نظری خاصی دارد، که این خصلت هر مفهوم نظری است. گرهگشایی از این مفهوم قدیمی نیازمند آن است که بررسی آن در افق یک چارچوب منطقی تا حد ممکن روشن صورت بگیرد. مقالهی حاضر میکوشد در ابتدا با استفاده از اصول هستیشناختی عرفان و مبادی انسانشناختی آن چارچوبی مناسب فراهم آورد، تا بتواند در افق آن به بررسی منطقی مفهوم جهان در تفکّر عرفانی بپردازد.
جهان به همراه انسان، یکی از دو افق کلان آشکارشدن نور وجود است؛ لذا تفکّر عرفانی جهان را چونان بستری از بسترهای فهم سنّتهای ظهور وجود تلقی میکند. جهان خانهی ظهور وجود است، که این ظهورگاه به عنوان مکانبخشیدن به امکان تحقّق کمال انسان برپا شده است. بنابراین، این ظهورگاه امکانی دو حیثیت دارد: وجودی و انسانی. جهان از حیث وجودیاش، حاصل تجلّی اسمائی وجود است، و از حیث انسانیاش برآمده از ولایت انسان کامل. بر این اساس، رویکرد تفکّر عرفانی در کلیتش، خطمشی خاصی را در قبال درک جهان پیشنهاد میکند که از خطمشی علوم جدید و سایر رویکردهای علمی و فکری متفاوت است. این مقاله در جهت روشنسازی این تفاوت گام برمیدارد.
خلاصه ماشینی:
"بههرحال، جهان چون ظهور اسماء وجود است، لذا جهت وجودی دارد، و در عینحال، به دلیل خلافت انسان بر جهان، جهت انسانی نیز دارد.
علوم جدید تصورات سنتی از جهان را دگرگون کرده است، و با اینکه جلوههای جدیدی از اثرات نور هستی و سازوکارهای بسیار دقیق و حیرتانگیز نظام تجلی را در عرصهی فهم انسانی آشکار ساخته، اما با اینحال، جلوهها و چهرههای دیگری از نظام ظهورات وجود را به پردهی غیاب رانده و اجازه داده است که جهان کنونی به مکانی برای غفلت از وجود بدل گردد و با هر قدم از آن دور شود.
در چارچوب این غفلت و دوری فزاینده از وجود و حقیقت انسانی، جهان در وحدت کلیاش و همین طور در نسبت با مبادی وجودی و انسانی آن اندیشیده نمیشود و این ناتوانی عام، پیامدهای اجتماعی، سیاسی و حقوقی گستردهای به بار آورده و به جا نهاده است، که درک و مهار آنها فعلا دشوار و دور از تصور به نظر میآیند.
در مقابل، تفکر عرفانی میکوشد جهان را در پرتو وجود و در رابطه با حقیقت انسان بفهمد و آن را تحت روشنایی تعادل اسمائی هستی به عرصهی اندیشه درآورد، به نحوی که سالک نه تماما در حاق شهود غیب غرق شود و نه تماما در ورطهی توفان ظهور بلغزد، بلکه فروتنانه پیشنهاد میدهد که انسان زیر نور ماه شب چهاردهی عدالت در جوار قرب وجود سکونت گزیند و منادی صلح و فلاح جاودان گردد."