چکیده:
ملاصدرا برای تفسیر و شرح عقل در گفتار بزرگان دین معانی مختلف عقل را برمیشمارد و با توجه به این معانی سراغ هر روایت میرود و با شواهدی از آیات و روایات معنای مراد را شرح میدهد. البته اولین لایهی شرح و تفسیر ملاصدرا ذکر سند حدیث و در بسیار موارد توضیح ظواهر الفاظ و واژههای ناشناخته است و در گام بعدی تاویل باطنی متن را روی دست میگیرد؛ در مرحله تاویل باطنی ملاصدرا ابتدا سعی میکند معنای عقل را در هر روایت مشخص کند و با توجه به آن متن حدیث را تحلیل و تفسیر میکند. از این رو، معانی ششگانه عقل به مثابه چارچوبی است که صاحب اسفار با در نظر داشت آنها متون احادیث را به بحث میگیرد و با شواهد عقل و نقلی ادعای خویش در باب هر حدیث و عقل مورد نظر در آن روایت را به اثبات میرساند.
خلاصه ماشینی:
"البته به عقیده ملاصدرا دو معنای نخست عقل در هیچکدام از احادیث کتاب اراده نشده است، بلکه مراد از عقل در همه سی و چهار حدیث کتاب « العقل و الجهل» یکی از معانی چهارگانه اخیر است، یعنی دو معنای نخست عقل به مثابه امر درخور دقت و نیکو در متن روایان نیامده است والا امام در حدیث سوم آنجا که شیطنت را نفی مینماید و افرادی همچون معاویه را عاقل نمیداند، دقیقا به همان معنای دوم عقل اشاره میکند و آن را یک امر ناپسند و شیطنت میخواند.
2 همان، ص215 همان، صص 216-219 شرح ملاصدرا از حدیث اول و تأویل بردن عقل به نخستین مخلوق که در کتاب الهیات بحث میشود، به راحتی قابل پذیرش نیست؛ چراکه «اگر درست بنگریم [امام] باقر [علیه السلام] از اولین مخلوق سخن نمیگوید, بلکه, فقط, میفرماید: در زمانی که خداوند قوة باطنی عقل انسان را آفرید, برای آزمودنش انجام دادن دو کار را به او فرمان داد: «اقبل» و «ادبر» و این دو عمل شنوایی, درک و اطاعت او را نشان میدهد.
ملاصدرا عقل نسبت عقل تفصیلی به عقل بسیط را به ملکه اجتهاد تشبه میکند و میگوید، اگر میان یک فقیه صاحب ملکه و کسی دیگری مناظرهای شکل بگیرد، هنگامی طرف مقابل مطالب زیادی را بیان کند به ذهن فقیه جواب تمام مسائل و پرسشهای طرف مقابل خطور مینماید اما اگر در جواب او به تفصیل سخن گوید و بصورت مرتب مطالبش را دستهبندی نماید، تا اینکه کتابی را پر نماید، یقینا همه این علوم تفصیلی ابتدا در ذهن فقیه حاضر نبود، بلکه در آغاز صرفا یک امر بسیط در ذهن داشت و همان مبدا تفصیلات قرار گرفت."