چکیده:
دو ادبیات کهن فارسی و عربی، از مهمترین ادبیاتهای تمدن بشری به شمار می آیند، که هر نوع و گونه
ادبی را در خود جای داده اند و در طول تاریخ پربارشان، آن را آزمودهاند. به همین دلیل وقتی صحبت از
ادبیات مقاومت یا پایداری به عنوان یک نوع خاص ادبی به میان میآید، بیتردید؛ در شکل کلی و عام
خود، در متون ادبی این دو زبان از گذشته تا به حال وجود داشته و در جای جای آنها، گاه به شکل
معمولی و گاه به اشکال برجسته، خود را به نمایش میگذارد. پس از هجوم دشمنان و درگیری و پدیده
مقاومت، نوبت به ادبیات مقاومت میرسد، تا ملتها به واسطه آن بتوانند اندیشهها، از خودگذشتگیها و
مفاخر تاریخ مقاومت خود را در ادبیات نشان دهند.در این مقاله برآنیم تا ملیگرایی را به عنوان یکی از
ویژگیهای ادبیات مقاومت در اشعار ملی دو شاعر معاصر ایرانی در عرصة ادبیات مقاومت ایران، عارف
قزوینی و بهار و شاعر فلسطین، ابراهیم طوقان، بررسی و مقایسه کنیم.
خلاصه ماشینی:
فاستريحوا کيلا تطيرالبقيه (١طوفان ، ١٩٩٠: ٢١٥) مشهورترين قصيده ابراهيم هم در انتقاد از ضعف و سستي رهبران وطنش ، قصيده «يا سراة البلاد» اوست : حال خوش ملت ازو ناخوش است يا سراة البلاد يکفي البلادا ما أذاب القلوب و الأکبادا وعد بلفور دکها فلماذا تجعلون الأنقاض منه رمادا وطن بائس يباع و أنتم لاتزالون تخدعون العبادا(٢طوقان ، ١٩٩٣، ٥٨) نکته قابل توجه در اينجا اين است که بهار؛ بيشتر از طوقان وارد عرصه سياست و مسائل سياسي زمان خود شده و از افرادي؛ جانبداري يا با آنان مخالفت ميکرده ، او با مبارزان و آزادي خواهان دوست و همراه بوده است .
(طه ، ٢٠٠٤: ٧٣) و خود را در ميان اين احزاب ، بيطرف و فقط عاشق وطن معرفي مي کند: کل يوم حزب و حلم فحدث عن ضعيف سلاحه أحلامه (٣طوقان ، ١٩٩٠: ٢٩٦) و در جاي ديگر ميگويد: إن قلبي لبلادي لا لحزب أو زعيم (٤همان ، ٣٢٣) و هنگامي که گاندي – رئيس جمهور وقت هند- براي دفاع از وطنش و مقاومت در برابر استعمار، روزه ميگيرد، ابراهيم او را با رهبران فلسطين مقايسه ميکند و با زباني طعنه آميز از آنها ميخواهد که اگر نميتوانند روزة غذا نخوردن بگيرند، روزة نفروختن زمين بگيرند.