چکیده:
مدل سازی روند تغییرات پوشش سرزمین در گذر زمان با بهکارگیری دادههای چندزمانه در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی میتواند یکی از مهمترین عوامل در مدیریت بهینة این تغییرات باشد. بهمنظور مدلسازی روند تغییرات پوشش سرزمین و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده، مدلساز تغییر زمین (LCM) بهکار گرفته شد. دادههای VNIR سنجندة ASTER ماهوارة TERRA با قدرت تفکیک مکانی 15 متر مربوط به سه دورة زمانی 2000، 2007 و 2016 در جنگلهای شهرستان گیلان غرب استان کرمانشاه تجزیهوتحلیل شد. نقشههای پوشش سرزمین سالهای یادشده در چهار طبقة پوشش جنگل، اراضی مرتعی، اراضی کشاورزی و مناطق انسانساخت برای هر یک از تصاویر با بهکارگیری روش حداکثر تشابه استخراج شد. نتایج تجزیهوتحلیل دادهها در دورة اول (2007-2000) و دورة دوم (2016-2007) نشان داد پوشش اراضی کشاورزی بیشترین افزایش، و پوشش اراضی مرتعی بیشترین کاهش مساحت را دارند. بر مبنای این تغییرات و با درنظرگرفتن هشت متغیر مستقل مدل رقومی ارتفاع، شیب، جهت، فاصله از جاده، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از حاشیه جنگل، فاصله از اراضی مرتعی، فاصله از اراضی کشاورزی، مدلسازی پتانسیل انتقال سال 2016 به روش شبکة عصبی پرسپترون چندلایه انجام گرفت. سپس، بهوسیلة مدل پیشبینی سخت و تصاویر طبقهبندیشدة دورة اول (2007-2000)، نقشة پوشش سال 2016 با بهکارگیری مدلساز تغییر زمین پیشبینی شد. پس از ارزیابی مدل، میزان صحت کلی برابر با 09/ 83 و ضریب کاپای برابر با 79/ 0 بهدست آمد که بیانکنندة انطباق زیاد بین نقشة پیشبینیشده و نقشة طبقهبندیشده است. با واردکردن نقشههای پوشش سرزمین دورة دوم (2016-2007) به مدلساز تغییر زمین، نقشة پیشبینی پوشش سرزمین سال 2025 تهیه شد که نتایج نشان داد 52/ 1029 هکتار از پوشش جنگل و 92/ 1686 هکتار از اراضی مرتعی پتانسیل انتقال به اراضی کشاورزی را خواهند داشت.
Landscape fragmentation, due to the roads construction, urban infrastructure development and other land uses, seems to be in result of the loss of habitat in protected areas. Indeed, Landscape fragmentation causes a huge negative impact on wildlife, including important species. In result, the monitoring and management of protected areas, through the landscape ecology and quantification of fragmentation, will be so applicable. This research aims to quantify the landscape fragmentation in Kolah Ghazy national Park and wildlife refuge. To achieve this purpose, RS and GIS techniques were used to extract land uses in studied area and then landscape fragmentation was quantified using landscape metrics (CA, CAP, TE, MSI, NP, MPS and MNN) in class level. The results cleared that rich rangeland patches have been more integrated, but the incompatible land uses, such as mining, agriculture and urban infrastructure development make these patches to be more far away from each other, so, reduction of incompatible land uses is recommended in the region.
خلاصه ماشینی:
با واردکردن نقشه هاي پوشـش سـرزمين دورة دوم (٢٠١٦- ٢٠٠٧) به مدل ساز تغيير زمين ، نقشۀ پيش بيني پوشش سرزمين سال ٢٠٢٥ تهيه شد که نتايج نشان داد ١٠٢٩/٥٢ هکتار از پوشـش جنگـل و ١٦٨٦/٩٢ هکتار از اراضي مرتعي پتانسيل انتقال به اراضي کشاورزي را خواهند داشت .
طـاهري و همکاران (١٣٩٢) در شهرستان تبريز با به کارگيري شـبکۀ عصـبي مصـنوعي و زنجيـرة مـارکوف ١ مدل ساز تغيير سرزمين با به کارگرفتن تصـاوير سـه دورة ١٣٦٧، ١٣٨٠ و ١٣٩٠ مـاهوارة لندسـت ، نقشه هاي پوشش سرزمين هر سال را تهيه کردند و با بـه کـارگيري الگـوريتم پرسـپترون چندلايـه ٢ شبکۀ عصبي مصنوعي و شش متغير مستقل ، نقشـۀ پوشـش سـرزمين سـال هـاي ١٣٩٥ و ١٤٠٠ را پيش بيني کردند که نتايج نشان دهندة توسعۀ سطح شهر تبريز به ميـزان ١٠٣٧ و ٢٠٣٣ هکتـار طـي اين دو سال است .
عزيزي قلاتي و همکاران (١٣٩٣) از تصاوير ماهوارة لندست سه دورة زمـاني ١٣٦٦، ١٣٧٩ و ١٣٩١ براي مدل سازي تغييرات کاربري اراضي در کوهمره سرخي استان فـارس روش رگرسـيون لجستيک در مدل LCM را به کار گرفتند که نتايج نشان دهندة بيشترين کاهش مساحت بـراي طبقـۀ جنگل به ميزان ٣٠٨٢/٠٥ هکتار بود.
بـا توجـه بـه صحت مناسب برخي زيرمدل ها (انتقال پوشش جنگلي به اراضي کشاورزي، انتقال اراضـي مرتعـي به اراضي کشاورزي) در اجراي مدل ، با واردکردن نقشه هاي دورة دوم (سـال هـاي ٢٠٠٧ و ٢٠١٦) نقشۀ پيش بيني پوشش سرزمين سال ٢٠٢٥ تهيه شد (شکل ٧-ج ).