چکیده:
«انسان» موضوع تربیت است و مسائل دانش تعلیم و تربیت حول محور چگونگی «شدن، تغییر و تربیت» اوست. از سوی دیگر، انسان دارای ابعاد وجودی گوناگونی است، و از مهم ترین ابعاد وجودی اش بعد فطری اوست. سوالی که این نوشتار به دنبال پاسخ آن است این است که آیا این بعد وجودی انسان، مانند برخی دیگر ابعادش، استعدادی است که قابلیت شدن و تغییر دارد یا موهبتی خدادادی و فعلیتی است که ثابت و لایتغیر است؟ اهمیت حل این سنخ مسائل، بنیادی بودن آن است؛ زیرا با حل آنها، تکلیف بسیاری از دست اندرکاران امر تربیت انسان در فرایند و عمل تربیت روشن خواهد شد. این پژوهش با استفاده از روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی، ابتدا کوشیده است با تشریح و توصیف معنای «فطرت»، «استعداد» و «فعلیت»، شناخت درستی از این واژه ها ارائه دهد. سپس در یک فرایند فعالیت عقلانی، با تحلیل و تفسیر یافته ها و ضمن نقد و بررسی نظرات موجود دربارة آن، نظر خود را در پاسخ به پرسش مذکور بیان دارد.
خلاصه ماشینی:
"رویکردهای دینی، بهویژه دین اسلام و بیانات قرآن، نیز با این دیدگاه سازگار بوده، معتقدند: انسان همراه با مجموعهای از استعدادهای موجود در عمق وجود خویش به دنیا آمده، دارای استعداد و آمادگی خاصی برای ایمان آوردن، متخلق شدن و پایبند گردیدن به ارزشها، آرمانها و اصول است تا با کمک گرفتن از عواملی بیرونی، مسیر درست «شدن»، رشد و کمال را طی کند (آصفی، 1386، ص43).
یعنی وجود انسان مرکب از وجودهای بالفعل و استعدادی است و برخلاف نظر برخی فلاسفه و انسانشناسان، چونان صفحة سفیدی نیست که نقطهای در آن یافت نشود و فاقد استعدادها و طبیعتهای پیشین بوده، تمام وجودش متأثر و ساختة دست عواملی بیرون از انسان و رویدادها و پدیدههای اجتماعی غیر ثابت و متغیر باشد، بلکه دارای استعدادهایی درونی و پیشینی است که از ابتدای خلقت، واجد آنها بوده و در اثر متأثر شدن از عوامل بیرونی و تغییر و تحولات اجتماعی و نیز اراده و نوع انتخابها و اختیارات خود او به شکوفایی میرسد.
البته این بخش از فطریات انسان، یا از همان ابتدا بالفعل است و یا نسبت به مقام و مرتبهای که فعلا واجد آن هستند، فعلیت دارد و نسبت به مراتب بعدی و فعلیتهای بالاتر و کمالاتی که باید به آن برسند، قوه و استعداد است؛ درست مانند دانة گیاهی که در دانه بودنش بالفعل است، اما استعداد تبدیل شدن به درختی تناور را داراست؛ مثلا، در بعد گرایشها و شناختها، انسان از همان ابتدای تولد، دارای برخی گرایشها و شناختهای ساده و مبهم نسبت به خود و خداوند است."