خلاصه ماشینی:
"اما سئوال اساسی این است که آیا کودکان معلول ایرانی، هرگز نظیر خود را در رسانههای ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون و خصوصا کتابها میبینند؟آیا کودکان غیرمعلول،از طریق کتابهاامکان آشنایی با کودکان معلول را دارند؟و آیا اگر افراد حضور خود را در رسانههای فرهنگی-اجتماعی احساس نکنند،حق ندارند نتیجه بگیرند که به اندازهء کافی ارزشمند نیستند و به جایی تعلق ندارند؟ در بررسی حاضر،نگاهی داریم به آثار نویسندگانی که در ده سال اخیر(1378-1368)به موضوع معلولیت پرداختهاند.
نوجوان راوی داستان آیا کودکان معلول ایرانی،هرگز نظیر خود را در رسانههای ارتباط جمعی مانند رادیو،تلویزیون و خصوصا کتابها میبینند؟ آیا کودکان غیرمعلول،از طریق کتابها امکان آشنایی با کودکان معلول را دارند؟ و آیا اگر افراد حضور خود را در رسانههای فرهنگی-اجتماعی احساس نکنند حق ندارند نتیجه بگیرند که به اندازه کافی ارزشمند نیستند و به جایی تعلق ندارند؟ در داستان دستها و سوزنها بر سویههای منفی و ویرانگر معلولیت بینایی تاکید زیادی شده است.
او وارد مرحله، دیگری از زندگی میشود و میخواهد روایتگر قصهای تازه باشد: قصه معلولیت خود خواننده نوجوان،از خلال داستان «مسافر»با ابعاد روحی-روانی شخصیت معلول و اعتقاداتش اعم از ایمان مذهبی و ایمان به خود آشنا میشود و با شخصیتی برخورد میکند که نه تنها جلب ترحم نمیکند،بلکه از ترحم بیزار است و تنها محبتهای واقعی را سپاس و ارج میگذارد کودکی دعوت میکند و همراه با زیورو،در دنیای خیال به دنبال کودکی پدر میگردند تا نور چشم پدر را به او برگردانند."