چکیده:
حاج مهدیقلیخان هدایت ملقب به مخبرالسلطنه (1242-1334خ) یکی از رجال بزرگ سیاسی- فرهنگی دوران معاصر است. حیات سیاسی- اجتماعی او آکنده از حوادث و دگرگونیهای مهم بود. مخبرالسلطنه حدود نیم قرن در تاریخ معاصر ایران نقش بارزی را ایفا نمود، به ویژه در سیر حوادث انقلاب مشروطه خدمات شایانی را انجام داد و در غالب کابینهها حضور داشت. وی زمانهی شش پادشاه – از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه تا اواسط سلطنت محمد رضا شاه پهلوی- را درک نموده و تا بالاترین سطوح سیاست و قدرت یعنی ریاست وزرایی پیش رفت. او به مسائل و موضوعات فرهنگی علاقمند بود و در این زمینه آثار و تالیفاتی چند از خود بر جای گذاشت. افکار و اندیشههای او در رابطه با سنت، مذهب و مدرنیته قابل تامل است و تاثیر آن را در اقدامات و عملکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی او میتوان مشاهده نمود. وی نگاهی نسبتا میانه در رویارویی و تقابل سنت و مدرنیته در عصر خود داشته است و انتخاب هر یک را به طور تام بر دیگری ترجیح نمیداد. این نوشتار مبتنی بر تعاریف مفاهیم سنت و مدرنیته به بررسی افکار و اندیشههای مخبرالسلطنه هدایت با تکیه بر منابع دست اول، اسناد، مدارک و تحقیقات جدید پرداخته و رابطه افکار و اندیشههای وی را به لحاظ نظری با مضامین و مفاهیم سنت، مذهب و مدرنیته آشکار میسازد.
خلاصه ماشینی:
"مخبرالسلطنه هدایت ، انقلاب مشروطه ، افکارو اندیشه ها، سنت ، مذهب ، مدرنیته مقدمه از اواخر سده ی هجدهم ، دگرگونیهای پدید آمده در حیات سیاسی – اقتصادی دولت های اروپایی، شرایطی را در عرصه بین المللی پدید آورد که سرنوشت سیاسـی و اجتمـاعی جامعـه ایـران را مـستقیما تحت تاثیر قرار داد؛ جنگ های ایران و روس ، پیشرفت های ناپلئون در اروپاو خواست و اراده وی بـرای حمله به هندوستان از راه ایران ، کوشش انگلستان برای حفظ و توسعه خود در آسیاو تکاپوی ایـران در حفظ تمامیت ارضی و استقلال خود در برابر تعرض های خارجی جملگی عواملی بودند که خواه نـاخواه ایران را به صحنه بین المللی می کشاند.
تنـدروی متجـددان ؛ بـدین صـورت کـه جریان سوسیال - دموکراسی که رهبـری مـشروطه را پـس از انقـلاب در قالـب «فرقـه ی اجتمـاعیون عامیون » در مجلس اول و سپس «حزب دمکرات » در مجلس دوم به دست گرفت ، بـه چنـان تنـدروی دست زد که اساس مشروطیت را دچار تردید کرد (رهبری،پیشین : ٩٨) این جریـان بـا مبنـا قـرار دادن تاریخ تحولات اروپا، تلاش مینمود تا با تلقی تک خطی از سـیر ترقـی جامعـه ی بـشری الگـوگیری از ترقی و تجدد اروپا یگانه راه پیش روی دانسته شود (صالحی،١٣٨٧: ٥٢).
البتـه کـسروی و ملـک زاده مسأله را به نحو دیگری بیان میکنندو بر این باور هستند که منظـور شـاه ایـن بـود کـه بـا کلمـه ی «مشروعه » اختلافی بین آزادی خواهان و روحانیون به وجود آوردو در نتیجه به مقصود اعلی خود برسد ولی مجلس و مردم زیر بار نرفتندو اعلام داشتند که جز عنوان مشروطه ی مطلق عنوان دیگری قبـول نخواهند کرد (کسروی ، ٢٥٣٦: ٢٢٣-٢٢١؛ ملک زاده ، پیشین :٤٢٧-٤٢٦)."