چکیده:
باورهای دینی و اسطورهای در تاریخ تفکر همیشه سر منشأ بسیاری از حرکتهای انسانی بوده است و همواره تحولات معرفتی و فکری بشر به نوعی به اسطوره و دین پیوند خورده است. در کنار آیین ها و باورهای دینی، هنر بهترین وسیله برای به تصویر کشیدن این تفکر دینی و اسطورهای است. در هنر ادیان، برخی نقشها و نمادها صرفاً تصویر نیستند، بلکه نماد یک حقیقت رمزی یا متعالی محسوب می شوند، هنر بودایی، مانند اغلب هنرهای دینی، سرشار از رموزی است که هر یک حامل مفاهیم نمادین و ژرفی هستند که بدون تحلیل و معناشناسی قابل فهم نیستند. نمادهای به کار رفته در هنر دینی بودایی به سه دستهی کلی نمادهای غیرشمایلی، نیمهشمایلی و شمایلی تقسیم میشوند. نمادهای شمایلی شامل تمثالها و مجسمههای بودا است و مهمترین آنها مودراهای بودایی است که مراحل زندگی و سیر و سلوک او را نشان میدهند و بخش مهمی از هنر بودایی محسوب می شوند. این پژوهش در صدد است معنای نمادین مودراهای بودایی را با توجه به ویژگیهای حاکم بر هنر بودایی با روش توصیفی تحلیلی به تصویر کشد.
Religious and mythical beliefs are the origin of many human movements, in the history of thought and always epistemological and intellectual evolutions are related to myth and religion. Art alongside religious beliefs and ritual IS the best way to displays the religious and mythological thought. In religions art, some motifs and symbols are not only the images but also a symbol of an exalted and mystic truth. Buddhist art, Like most religious arts is rich of signs which each of them carrier profound symbolic implications, which cannot be understood without semantic analysis. The used symbols in Buddhist art divided to three general categories: Non-icon, Semi-icon and Icon. Icon symbols contain icons and statues of Buddha and most important mudras of Buddhist that show the Steps of life of Buddha and his path for illumination, which are encountered as an important part of Buddhist art. This article seeks to draw Buddhist symbolic meaning of mudras with descriptive-analytical method according to the dominant features of Buddhist art.
خلاصه ماشینی:
نمادهاي شمايلي شامل تمثال ها و مجسمه هاي بودا است و مهم ترين آن ها مودراهاي بودايي است که مراحل زندگي و سير و سلوک او را نشان ميدهند و بخش مهمي از هنر بودايي محسوب مي شوند.
چون مقصد نهايي آيين بودا نيروانا است که مرحله فرونشاندن عطش تمايلات و گريز و آزادي از سلسله علل پيدايش ها و رنج جهاني است که از طريق هشت گانه ي بودايي تحقق مييابد (مظاهري سيف ، ١٣٨٨: ١٢٨)، بنابراين به هنري نياز داشت که نگاره هاي آن بسيار آرماني و بينهايت زيباتر از پيکره هايي باشد که در وجود اين جهاني شخص ديده ميشود.
هنر و نگارگري بودايي مجموعه ي پرکاري از پيکره هاي خدايان و اشياست که از يک آموزگار فروتن و مهربان گرفته تا ايزدان چند سر هراس انگيز و تا پيکره هاي اسرارآميز و اشياي بسيار بغرنج سردرگم کننده را در برميگيرد و اين پيشرفتي از پيکره هاي نمادين آغازين است ، مانند درخت ، تخت ، چرخ ، جانور، تا نگاره هاي باروري و پيشکش آورندگان ، و سرانجام هم تا تنديس هاي انساني بودا و بوداسفان که در سنت بودايي مهايانه ، وجودي است با بافت روحي بزرگ که مي تواند به بودائيت برسد اما سوگند ميخورد بودا نشود، مگر آن که به همه ي باشندگان ديگر ياري شود که به اين حالت برسند ( قرايي، ١٣٨٤: ٣٣٧).
در برخي از شمايل هاي بودايي، تصوير:١٢ ٥٨ ,١٩٩٩,Heller حالت دست ها در مودراي تمرکز طوري قرار گرفته که نوک انگشتان شست ، يکديگر را لمس ميکنند و در نتيجه فضايي مثلثي شکل در اين بين ايجاد ميشود.