چکیده:
هدف از این پژوهش ارائه یک مدل تعمیم یافته از تئوری قیمتگذاری آربیتراژ، تحت عنوان تئوری قیمتگذاری آربیتراژ نامطلوب، با استفاده از مفاهیم انحراف معیار نامطلوب و بتای نامطلوب است. این پژوهش با دربرگرفتن بازدهی 97 سهم مورد معامله در بورس اوراق بهادار تهران و متغیرهای کلان اقتصادی، به ارزیابی رابطه بین بازدهی تعدیلشده و بتای نامطلوب در دوره 1384 تا 1393 به روش پانل دیتا پرداخته است. یافتههای پژوهش بیانگر وجود رابطه معنیداری متغیرهای نرخ ارز، شاخص بورس، نرخ تورم مصرفکننده و نرخ سپردهگذاری با بازدهی سهام است و ضرایب هر کدام به ترتیب عبارتاند از 0.45-، 0.20، 1.12 و 2.02- ؛ بهطوریکه نرخ ارز و نرخ سپردهگذاری رابطه منفی و شاخص بورس و نرخ تورم مصرفکننده رابطه مثبتی با بازدهی سهام داشته و مجموعاً 27.17 درصد از تغییرات بازدهی سهام را توضیح میدهند. یافتههای تحقیق موید عدم کارایی کافی تئوری قیمت گذاری آربیتراژ در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاکي از آن بود که تمامي متغيرهاي تعريف شده توانايي قيمت گذاري بازدهي سهام را در مدل D-APT دارند، بدين معني که هشت عامل متفاوت ريسک تأثير مهمي بر بازدهي مورد انتظار دارند، اين عوامل عبارت اند از: توليدات صنعتي، نرخ تورم ، قيمت نفت ، نرخ ارز، ساختار زماني نرخ بهره ، نرخ پس انداز٢ و بازده بازار.
محققين 1 Malaysian Stock Market 2- Saving Rate اين مطالعه به اين نتيجه دست يافتند که نظريه قيمت گذاري آربيتراژ يک مدل منطقي در توضيح بازدهي مورد انتظار هر سهم محسوب ميشود و متغيرهاي کلان اقتصادي مزبور معنيدار و به عنوان منابع ريسک سيستماتيک در بورس اوراق بهادار تهران تعريف ميشوند.
پس در اين صورت از اين مدل با عنوان تئوري قيمت گذاري آربيتراژ نامطلوب (D-APT) ياد ميشود و به صورت معادله (٨) فرموله ميگردد: 1- Gan 2 -Bookstaber and Clarke 3 -Estrada 4 -Harvey and Siddique (رجوع شود به تصویر صفحه) که در آن Rf، به ترتيب ، عبارت اند از بازده دارايي i ام در زمان t، بازده مورد انتظار دارايي i ام ، بازده موردانتظار يک پرتفوليو با حساسيت واحد به عامل k ام و حساسيت صفر به ديگر عوامل يا عامل k ام با فرض اينکه ٠ و ٠ زماني که يا ٢ زماني ، نرخ بازده بدون ريسک و حساسيت بازدهي پايين نسبت به ميانگين در اوراق بهادار i ام به عامل k ام (ريسک نامطلوب ).