چکیده:
جهان شناسی ناصرخسرو و مقایسهآن با جهان شناسی مانی /////جهان شناسی به معنای درک حقیقت پدیده های جهان ، یکی از مباحث مهم فلسفی به شمار میآید. با وجودی که بسیاری از پژوهشگران ، ناصرخسرو را فیلسوف نمیدانند، آثار او سرشار از اندیشه هایی است که به چرایی هستی و نوع تلقی او نسبت به آفرینش و رستاخیز اشاره دارد. این رویکرد بیش از پیش تحت تاثیر علوم و معارف و آیین هایی است که در عصر وی رواج داشته و ناصرخسرو نیز، از آنها در جهت تثبیت نظام اندیشه خویش سود جسته است . یکی از آیین هایی که در عصر زندگی وی، بارقه هایی از آن وجود داشته و او برخی از مبانی جهان شناسی خویش را از آن اخذ کرده ، آیین مانی است . دستاورد این پژوهش حاکی از آن است که گرچه جهان بینی فکری ناصرخسرو توحیدی است و در مقابل ، آیین مانی بر پایه ثنویت بنا شده است ، اما جهان شناسی ناصرخسرو در پاره ای موارد مانند: آفرینش جهان ، اسارت روح در کالبد تن ، چرایی هستی و راه رستگاری انسان و به ویژه بدبینی و بیزاری از دنیا، تحت تاثیر آموزه های مانی و به ویژه جهان شناسی او بوده است .
خلاصه ماشینی:
"بازتاب این اندیشه در قصاید ناصرخسرو نیز، جلوه ای ویژه دارد: بالای هفت چرخ مدور دو گوهرند کز نور هر دو عالم و آدم منورند روزی دهان پنج حواس و چهار طبع خوالیگران نه فلک و هفت اخترند (دیوان اشعار، ص ٢٤٣-٢٤٢) اسارت روح در کالبد تن اسارت روح یا جان در کالبد تن ، یکی از درون مایه های مهم عرفانی در جهان شناسی مانی است .
ناصرخسرو نیز اگرچه به واسطه اعتقاد به بینشی توحیدی، در برخی اشعارش به ثنویت در آیین مانی که بر دو اصل نیک و بد و جهان نور و جهان ظلمت مبتنی است ، انتقاد میکند: آنچه زیر روز و شب باشد نباشد یک نهاد راه از اینجا گم شده ست ای عاقلان بر مانوی (دیوان اشعار، ص ٣٤٥) اما در اشعار خویش ، پیوسته این اندیشه را یادآور میشود که اصل و کمال چیز دیگری است و باید برای رسیدن به آن ، که رستگاری واقعی و هدف غایی است ، تلاش کرد.
دنیا در شعر ناصرخسرو، همواره پر از مکر و حیله و فریب و نیرنگ تصویر میشود که باید از افسون و جلوه گریهای ظاهریاش برحذر بود: جهان اگر شکر آرد به دست چ` سوی تو به دست راست درون بیگمان تبر دارد (دیوان اشعار، ص ٢٧٩) ای خواجه ، جهان حیل بسی دارد وز غدر همی به جادوی ماند گــر تــو به مثــل به ابـر بر باشی زانجات به حیله ها فرو خواند (همان ، ص ٤٥٩) گیتیات یکی بنده ی بدخوست مخوانش زیـــرا ز تـــو بدخو بگریزد چو بخوانیش بیحاصل و مکار جهانی است پر از غدر بـــاید که چـــو مــکار بخواندت برانیش جز حنظل و زهرت نچشاند چو بخواندت هرچند که تو روز و شبان نوش چشانیش (همان ، ص ٢٩٥) خرد، راه رستگاری یکی از بن مایه های اساسی در جهان شناسی مانی، تکیه بر خرد و معرفت برای رسیدن به رستگاری است که ریشه های این تفکر را میتوان در مذهب گنوسی جست ."