چکیده:
گفتمان اصلاح گرایی مبتنی بر عقلانیت و مبارزه با اندیشههای تقلیدمحور حاکم بر جهان عرب توسط سیدجمال الدین و محمد عبده باعث شده که برخی، آنها را منتسب و متمایل به اندیشه های عقل گرای معتزله بدانند و در امتداد اندیشه های آنها نیز مکتب نومعتزله یا احیای مجدد اندیشه های اعتزالی را ببینند. در این مقاله، ابتدا با رویکردی انتقادی خاستگاه مطرح شده برای مکتب نومعتزله بررسی شده است. سپس نظرات مختلف درباره چگونگی ادامه یافتن مکتب نومعتزله پس از عبده تبیین می گردد و در نهایت شواهد و قرائنی از زندگانی عبده که فرضیة معتزله گرایی او را ایجاد می کند بررسی و معلوم می شود که هیچکدام از شواهد موجود، نمی تواند دلیل متقنی بر معتزله گرایی او باشد. لذا معرفی وی به عنوان احیاکننده اندیشه های اعتزالی در دوران معاصر صحیح نیست.
خلاصه ماشینی:
"با وجود این ، این دیدگاه با تردید جدی روبه رو است ٣ و مورد تأیید همگان نیست و برخی از محققان درصدد نفی این عنوان از عبده هستند؛ به طور مثال ، عبدالله محمود شحاته در رسالۀ دکتری خود با عنوان «منهج الامام محمد عبده فی تفسیر القرآن الکریم » که در١٩٦٣م نگاشته است ، در بارة تفسیر عبده می نویسد: هنگامی که محمد عبده به دلیل استفاده از عقل ، هم عقیده با معتزله می شود، این کار را نه به خاطر حمایت از مکتب معتزله انجام می دهد، بلکه بیشتر سعی می کند اسلام و عقایدش را به ذهن یک دانشمند مدرن که چیزی جز خرد خویش و روش های علمی را نمی پذیرد، نزدیک کند(شحاته ، ص ٢٥٤).
از جمله این محققان ، أبوعمران الشیخ ٧ (متولد ١٩٢٤م )است که در تحقیق خویش که به زبان فرانسه و با عنوان «مشکلات انسان لیبرال از دیدگاه یک مسلمان : راه حل معتزله » در سال ١٩٧٨م نگاشته است ٨، اندیشه های معتزله را عامل مثبت تفکر و رهایی جوامع عربی- اسلامی معرفی می کند و می گوید: «(مکتب معتزله ) مرجعی است برای تفکر نو شده و پرورده تر درخور تمدن کنونی، که خاصه از آن جهت پویاست که باب اجتهاد، یعنی بررسی مجدد و تحلیل انتقادی را کاملا گشوده نگاه می دارد»(الشیخ ، ص ٤٢٤)."