چکیده:
هدف: هدف این مطالعه تعیین عوامل موثر در درمان درخودماندگی از منظر والدین بود.
روش:روش مطالعه از نوع کیفی و جامعه آماری، والدین 150 کودک دچار درخودماندگی دو مرکز ساماندهی درمان و توانبخشی اختلالات اتیستیک-تهران اتیسم و بهآرا در سنین دو تا هشت سال در زمان اجرای پژوهش بود. نمونهگیری به صورت در دسترس تا جایی ادامه یافت که داده جدیدی اضافه نشود و به اشباع برسد و اشباع مورد نظر با انتخاب 30 والد (28 مادر و 2 پدر) اتفاق افتاد. برای گردآوری اطلاعات از شیوه مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده و دادهها با شیوه تحلیل محتوا تحلیل شد.
یافتهها: پس از تحلیل، یازده عامل به دست آمد که به ترتیب شامل والد-کودک، محیط خانواده، عاملهای ثابت، ویژگی شخصیتی، ژنتیک، درمان، ویژگی کودک، دانش خانواده درباره درخودماندگی، والد-والد، آسیبشناسی روانی و عوامل فراخانواده بود.
نتیجهگیری: از میان عاملهای مطرح شده، عاملهای ثابت، و همچنین ویژگیهای کودک و درمان، قابل دستکاری در برنامههای درمانی والد محور نیستند و باید بهعنوان متغیرهای همتاسازی گروههای مقایسه در نظر گرفته شوند. سایر عاملها در طراحی برنامههای خانواده محور باید مد نظر قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
از يک سو برنامه هاي متعدد والدگري که براي درخودماندگي ايجاد شدهاند، اثربخشي آنها در بهبود علايم درخودماندگي در کودکان نشان داده شده است (باقريان خسروشاهي، پوراعتماد و خوشابي، ٢٠١٠؛ حاتم زاده، پوراعتماد و حسن - آبادي، ٢٠١٠؛ علياکبري دهکردي، عليپور، چيمه و محتشمي، ١٣٩١)؛ و از سوي ديگر بسياري از مداخله هاي باليني بعد از اتمام مداخله از نظر حفظ اثرات آن شکست خورده است ، که مي - تواند به علت عدم تداوم روشهاي مداخله توسط والدين باشد (خرمآبادي و همکاران، ١٣٩٠).
30 فصلنامه روانشناسي کاربردي/سال ٨/شماره ٤(٣٢)/ زمستان ١٣٩٣ پژوهش هاي مختلف حاکي از وجود مشکلات بهداشت روان در خانوادههاي کودکان دچار درخودماندگي است که ازآن ميان ميتوان به ويژگيهاي زيرآستانه اي ١درخودماندگي (فنوتايپ گسترده درخودماندگي ٢) (پيکلس ، استار،کازاک، بولتون، پاپانيکولا و همکاران، ٢٠٠٠؛ ساسون و همکاران، ٢٠١٣؛ ويلرايت ، آيونگ ، آليسون و بارون-کوهن ، ٢٠١٠)، استرس والدگري (مانسيل ، بويد و بدسم ، ٢٠٠٩؛ گوپتا وسينگهال، ٢٠٠٥؛ اپشتاين ، سالتزمن -بناي، اولهير، گول و تاک، ٢٠٠٨؛ نقل از مهاجري، پوراعتماد، شکري و خوشابي، ١٣٩٢)، افسردگي (اينگرسول، مير و بکر، ٢٠١١) و رفتارهاي وسواسي- جبري (هولاندر، کينگ ، دلاني، اسميت و سيلورمن ، ٢٠٠٣)، اشاره کرد.
بحث و نتيجه گيري هدف نهايي پژوهش حاضر تعيين عواملي بود که از نظر خود والدين در حفظ تداوم بستر درماني مناسب در تمام ساعت هاي روز براي کودک دچار درخودماندگي مؤثر است .
نتايج پژوهش حاضر جمع بندي نظرات والدين در اين رابطه است و نشان ميدهد عامل والد-کودک بيشترين تاثير را از نظر والدين در حفظ شرايط بهينه درمان براي کودک دچار درخودماندگي دارد.