چکیده:
هدف: هدف پژوهش تعیین پیشبینیکنندههای انگیزه پیشرفت بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه و جو عاطفی خانواده بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام دانشآموزان دختر سال اول دبیرستانهای شهر قم به تعداد 1823 نفر بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی نمونهای شامل 160 دانشآموز انتخاب شدند و به سه پرسشنامه طرحوارههای یانگ 1995، انگیزه پیشرفت هرمنس 1970 و جو عاطفی خانواده هیل برن 1964 پاسخ دادند.
یافتهها: یافتهها نشان داد جو عاطفی خانواده 6/26 درصد از تغییرات طرحوارههای ناسازگار اولیه و 8/8 درصد از تغییرات انگیزه پیشرفت را پیشبینی میکند و طرحوارههای ناسازگار اولیه نیز توان پیشبینی 6/ 18 درصد از تغییرات انگیزه پیشرفت را دارد. از بین مولفههای طرحواره ناسازگار اولیه در گام اول مولفه بریدگی طرد 7/ 26 درصد و در گام دوم مولفه بریدگی طرد با دیگر جهتمندی 7/ 30 درصد و نیز از بین مولفههای جو عاطفی فقط مولفه احساس امنیت بهتنهایی توان پیشبینی 5/ 16 درصد تغییرات انگیزه پیشرفت را داشتند.
نتیجهگیری: از نتایج این پژوهش میتوان در تشخیصهای بالینی، آموزشها و برنامهریزیهایی جهت توجه ویژه و ارایه خدمات به خانوادهها برای ایجاد جو عاطفی سالم در خانواده استفاده کرد و از این طریق طرحوارههای ناسازگار اولیه را اصلاح کرد و انگیزه پیشرفت را ارتقا داد.
خلاصه ماشینی:
روش : روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و جامعه آماري تمام دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان هاي شهر قم به تعداد ١٨٢٣ نفر بود که با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي نمونه اي شامل ١٦٠ دانش آموز انتخاب شدند و به سه پرسشنامه طرحواره هاي يانگ ١٩٩٥، انگيزه پيشرفت هرمنس ١٩٧٠ و جو عاطفي خانواده هيل برن ١٩٦٤ پاسخ دادند.
کدام يک از ابعاد جو عاطفي پيش بين قويتري براي انگيزه پيشرفت است ؟ روش اين پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و جامعه آماري آن دانش آموزان سال اول دبيرستان هاي دخترانه شهر قم به تعداد ١٨٢٣ نفر بود که ١٦٠ نفر به عنوان نمونه ، به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شد.
به عبارت ديگر طرحواره هاي ناسازگار اوليه پيش بين معنيداري براي انگيزه پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان است .
از جمله پژوهش هاي ديگري که نتايج آن ها مويد پژوهش حاضر است و ارتباط و توان پيش بيني معناداري بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و جو عاطفي با پيشرفت تحصيلي را نشان داده اند ميتوان به پژوهش نيلينگ (٢٠١٠)؛ سونت (٢٠٠٩)؛ مک واين ، فانتز، کوهن و سکينو (٢٠٠٤)؛ گرولنيک واسلوياچک 121 (١٩٩٤) و محبي نورالدين وند، مشتاقي و شهبازي (١٣٩٠) اشاره کرد نتايج همه اين پژوهش ها نشان ميدهد که اگر والدين احساس امنيت و نيازهاي عاطفي فرزند خود را در حد معقول در خانواده فراهم کنند، شاهد پيشرفت فرزندان شان در آينده خواهند بود.