چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین توانایی سازماندهی زمانی دیداری و شنیداری در کودکان دچار اختلال یادگیری در مقایسه با کودکان عادی صورت گرفت. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایه سوم تا ششم مقطع ابتدایی ارجاع داده شده بهمراکز اختلالهای یادگیری پیشتاران و فرزانگان شهرستان سقز بهتعداد 400 نفر و نیز 2500 دانشآموز عادی مدارس ابتدایی در سال 1393 بود. تعداد 28 کودک دچار اختلال یادگیری بهصورت در دسترس و 41 کودک عادی بهصورت تصادفی از دو مدرسه پسرانه وحدت و دانش و دو مدرسه دخترانه استقلال 2 و الزهرا بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون ضرب آهنگی استامباک 1960 بود. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد کودکان دچار اختلالهای یادگیری در مقایسه با کودکان عادی از توانایی سازماندهی زمانی شنیداری و دیداری پایینتری برخوردارند. نتیجهگیری: با توجه به سازماندهی زمانی شنیداری و دیداری پایینتر کودکان دچار اختلالهای یادگیری نسبت به کودکان عادی پیشنهاد میشود برنامههای مداخلاتی جهت بهبود سازماندهی زمانی کودکان دچار اختلالهای یادگیری طراحی و همچنین در بهکارگیری مداخلهها و راهبردهای درمانی برای این کودکان به این تفاوتها توجه شود.
خلاصه ماشینی:
تأکيد صاحب نظران بر اختلال هاي يادگيري و کارکردهاي اجرايي مانند حافظه کاري، سازمان دهي، خودتنظيمي و بازداري نيز به همين جهت گيري مربوط مي شود (هالاهان ، لويد، کافمن ، ويس و مارتينز، ٢٠٠٥؛ نقل از عليزاده ، همتي علمدارلو، رضايي دهنوي و شجاعي ، ١٣٩١).
decoding ٦٤ فصلنامه روان شناسي کاربردي/ سال ٩/ شماره ٣(٣٥)/ پاييز ١٣٩٤ اين مشکلات به طور دقيق مشخص نشده است ، با اين وجود کودکان نارساخوان در سازمان دهي زمان دچار مشکلاتي هستند که اين مشکلات به شکل نقايصي در حوزه هاي زبان ، ادراک، شناخت و کنترل حرکتي بروز مي کند (گوسوامي، ٢٠١٣).
از طرفي عنصر اصلي نظريه نقايص ادراکي در زمينه علت شناسي و راهبردهاي توان بخشي اختلال هاي يادگيري، مهارت هاي سازمان دهي زماني است که مي تواند يک حيطه بنيادي مشکل دار در اختلال هاي يادگيري تحولي باشد (گوسوامي ، ٢٠١٣؛ روبيا، هالاري، کريستاکو و تيلور، ٢٠٠٩) زمان بندي عصبي ضعيف مبنايي عصبي-شناختي در نارساخواني محسوب ميشود (روبيا و همکاران ، ٢٠٠٩) به دليل ارتباط زيادي که بين زمان بندي و خواندن وجود دارد (نيوگي و مک کندليس ، ٢٠٠٦؛ دوچ ، دوگرتي، بمر، سيوک، گابريلي و واندل ، ٢٠٠٥؛ باناي، هورنيکل ، ايکويي، نيکول ، زيگر وکروس ، ٢٠٠٩)، نقص در زمان بندي ميتواند بروز بسياري از نشانگان رفتاري و شناختي را در اختلال نارساخواني تبيين کند (کرامر، وال دروپ ، واندر مس و بورس بوم ، ٢٠١٠) در طول دوران کودکي يکي از قابليت هاي مهم اين است که کودک بتواند کنش هايش را به صورت کارآمد با حوادث بيروني هماهنگ سازد.