چکیده:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان رابطه بین دل بستگی به پدر و مادر و هم سال ها با نمویافتگی هیجانی نوجوانان و نقش میانجی گر دل بستگی به هم سال ها بود.
روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 3553 دانش آموز دختر و پسر 18-16 ساله در 96 دبیرستان دولتی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970 حجم نمونه 500 نفر برآورد و با روش نمونه گیری در دسترس، دبیرستان پسرانه شهید مطهری و رضایی راد و دخترانه نظر و خدیجه کبری و از هر دبیرستان 6 کلاس انتخاب شد. داده ها با سیاهه تجدیدنظر شده دل بستگی پدر و مادر و هم سال های آرمسدن و گرنبرگ 1987 و سنجه نمویافتگی هیجانی سینک و بهارگاوا 1974 که نمره گذاری آن وارونه و نمره کم در آن به معنای نمویافتگی بیش تر است گردآوری و پس از حذف داده های مخدوش 159 نفر و پرت 7 نفر، داده های 334 نفر تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد دل بستگی به مادر (292/0- = r، 004/0=P)، به پدر (337/0- = r، 004/0=P) و هم سال ها (292/0- = r، 008/0=P) با نمویافتگی هیجانی نوجوانان رابطه دارد. دل بستگی به پدر و هم سال ها در مجموع تبیین کننده 14 درصد از پراکنش نمویافتگی هیجانی نوجوانان بود (001/0=P) و در رابطه بین دل بستگی به پدر و مادر و نمویافتگی هیجانی، دل بستگی به هم سال ها نقش میانجی گر را داشت ( 181/0- =β، (005/0P=).
نتیجه گیری: برای پیشگیری و درمان مشکلات روانی-اجتماعی نوجوانان توجه بیش تر به تاثیر دل بستگی نوجوانان به هم سال ها در سلامت هیجانی آن ها بایسته است.
خلاصه ماشینی:
درمجموع با توجه به اهميت دل بستگي به هر دو والد از راه پايه ريزي ارتباط با هم سال ها در سازش يافتگي اجتماعي و هيجاني نوجوانان (النا دوينيتا و دورينا ماريا، ٢٠١٥)؛ و تأثير چشمگير و مهم هم سال ها در شيوه زندگي نوجوان ها (حجازي و رنجبر، ١٣٩٢)؛ و نظر به وجود خلأ پژوهشي دربارة نقش ميانجيگر دل بستگي به هم سال ها در ميان متغيرهاي پراهميت در بعد اجتماعي و هيجاني زندگي نوجوانان ؛ هدف اين پژوهش ، تعيين نقش ميانجيگر دل بستگي به هم سال ها در رابطۀ ميان دل بستگي به پدر و مادر و نمويافتگي هيجاني نوجوانان براي پاسخ گويي به پرسش هاي زير بود.
آيا دل بستگي به هم سال ها، ميانجيگر رابطه دل بستگي به پدر و مادر با نمويافتگي هيجاني است ؟ ٢١٨ فصلنامه علمي-پژوهشي روان شناسي کاربردي/ ١١(٢پياپي٤٢)/ تابستان ١٣٩٦ روش روش پژوهش همبستگي و جامعۀ آماري همۀ دانش آموزان نوجوان پسر و دختر پايۀ سوم دبيرستان و دوره پيش دانشگاهي ١٦ تا ١٨ سال منطقه يک شهر تهران در سال تحصيلي ٩٤-٩٣ به تعداد ٣٥٥٣ بود.
اين يافته دور از انتظار نبود و نظر به افزايش چشم گير توجه به تحول هيجان ها در سال هاي اخير (لابوي-ويف ، ٢٠١٥؛ ناصرقلي بافقي، ملايي و حسن زاده ، ١٣٩٥) و اهميت آن در زندگي اجتماعي نوجوان ها، شماري از پژوهش ها با هدف بررسي نقش دل بستگي در زندگي هيجاني آن ها انجام شده است ؛ که به رغم ناهمساني اهداف پژوهشي به يافته هايي دست يافته اند که هيچ يک خدشه و ترديدي در اين يافتۀ کلي بر جاي نميگذارد.