چکیده:
"اسطورة گرال "٣ در ادبیات و به واسطه ادبیات ساخته شده و از زمان کرتین دو تروآ٤ و تحت تاثیر متون مقدس شکل یافته است . اما این اسطوره ادامه سنت خاص همان گرالی نیست که پیش از آن در ادبیات قرن دوازدهم فرانسه وجود داشت . در اثر کرتین دو تروآ، گرال جنبه تقدس ندارد اما ظهور آن در میان رشته ای حوادث عجیب معمایی است که سرآغاز اسطوره ای می شود. هسته اسرارآمیز و غیرمنتظرة قصه گرال رفته رفته موضوع جستجویی افسانه ای می شود که تداوم می یابد و بارها و بارها بازنویسی می شود. به نظر می رسید افسانه گرال با ظهور عصر مدرن از بین برود، اما از قرن نوزدهم شاهد ظهور دوبارة این اسطوره به طور پراکنده و گذرا در آثار نویسندگانی همچون ژرژ ساند، ژرار دو نروال و یا ژول لافورگ هستیم . سپس شکوفایی دوبارة این اسطوره در قرن بیستم به اوج خود می رسد، به گونه ای که می توان از چرخه جدید گرال سخن گفت . این چرخه با پاسخ پروردگار(١٩٣٣) اثر آلفونس دو شاتوبریان آغاز می گردد. پس از او ژان کوکتو (شوالیه های میز گرد، ١٩٤٨)، ژولین گرآک (ماهیگیرشاه ، ١٩٤٨) و پی یر بونوا (مونسالوا، ١٩٥٧) در آثار خود اسطوره را زنده می کنند. بدین ترتیب ، تعداد زیادی رمان های گرال پدید می آیند، اما همه این گرال ها مانند هم نیستند. در این پژوهش ، سعی بر این است که پس از مطالعه نسخه ها و تفاوت های میان این نسخه ها، برخی قوانین تحول این اسطوره در طی قرون همچون "هسته تغییرناپذیر"، "وارونه شدن " و "جذب اسطوره های سیال " را مشاهده و استخراج کنیم .
خلاصه ماشینی:
"درمجموعۀ رمان های گرال در قرن بیستم در ادبیات فرانسه و پیشینۀ اسطوره ای آنها آندیا عبائی ١ آرزو رسولی (طالقانی )٢ چکیده "اسطورة گرال "٣ در ادبیات و به واسطۀ ادبیات ساخته شده و از زمان کرتین دو تروآ٤ و تحت تأثیر متون مقدس شکل یافته است .
مرحلۀ سلتی آن (بنابر فرض ما) خود بی گمان تنها حلقۀ زنجیری از دگرگونی ها و اقتباس هایی است که بر متن قومی -مذهبی صورت گرفته ، و این متن نیز مانند دیگر داستان های آرتوری ، ریشه در آنچه "مضمون بریتانیایی " می نامیم ، دارد)٢٧:a٢٠٠٤ Walter(.
قواعد تحول اسطورة گرال کل زنجیرة تحول در این اسطوره در اختیار ماست : اسطوره از کهن ترین اساطیر سلتی (و حتی هندواروپایی ) آغاز می شود و تا داستان های مدرنتر علمی تخیلی می رسد، و در این مسیر، از رمان های "برتانیایی "، ادبیات درباری قرون وسطی می گذرد و رنگ و بوی مسیحی ، رمانتیک ، کاتار، رازورانه یا خردگرا نیز به خود می گیرد.
اگر افسانه ای از چنین اعتباری برخوردار شود، نـقـد زبـان و ادبـیات خـارجـی دوره چــهاردهـم ، شـمـاره ١٨،بهــار وتــابســتان ١٤٥١٣٩٦ آن را مدیون توانایی تجمیع خود است برای آنکه توانسته همۀ یک گام موسیقی را که متشکل از مضامین فرعی بود، در اطراف خود جمع کند، و نیروی جاذبۀ آن چنان این مضامین را به خود جذب کرده که همچون شاخصه ایی اسطوره ای جزو آن شده اند."