چکیده:
ارزیابی گزارشهای تاریخی و جداسازی سره از ناسره از دغدغههای محققان رشته تاریخ است، از آنجا که اخبار نادرست، محرَّف و جعلی به منابع مکتوب راه یافته است، ازاینرو جداسازی آنها و دستیابی به اخبار صحیح و کامل اهمیت بسزا دارد. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی، در پی آن است که «عرضه به قرآن» را بهعنوان یکی از روشهای ارزیابی گزارشهای تاریخی، با استناد به قواعد نقد علمی ـ نه ادله نقلی ـ بررسی کرده و محدوده کارآمدی آن را تبیین نماید. در انتها روشن خواهد شد قرآن بهعنوان منبعی تاریخی ـ وحیانی، کهن، اصیل، صحیح و عاری از موانع چهارگانه (اغراض شخصی، قبیلهای، نمایشی و بازاری)، سنجهای است برای ارزیابی گزارشهای تاریخی ناظر به موضوع زندگی نبی اعظم (ص) که قرآن به آنها پرداخته است یا توصیفهای عام قرآنی از نبی اعظم (ص) ناظر به آنهاست. با عرضه گزارشهای یادشده، محققان قادر خواهند بود آن گزارشها را تصحیح، تکمیل، رد یا قبول نمایند.
Evaluation of historical reports and distinction of the pure from the impure is one of the concerns to the researchers of history. Since untrue، distorted، and fabricated traditions have found their way into the written sources، the sorting out and obtaining sound traditions is of utmost importance. With an analytic-descriptive procedure، this article is intended to examine the “presentation of the Qur’an” as one of the procedures for evaluating historical reports with reliance on the rules of scholarly critique – rather than textual proof – and elucidate its range of efficiency. In conclusion، it would be clarified that، as a historical-revelatory، ancient original، sound a free of the four obstacles (personal، tribal، expressive، and commonplace motives)، the Qur’an is a scale for assessment of historical reports concerning the Great Prophet’s (S.A.W.) life، which the Qur’an has dealt with or the general Qur’anic descriptions of the Great Prophet (S.A.W.) are about them. Presenting the above-mentioned reports would enable the researchers to take those reports as sound، complete، rejected، or acceptable.
خلاصه ماشینی:
"این منبع تاریخی ـ وحیانی، آیا با توجه به قواعد پذیرفته شده نزد مورخان، میتواند بهعنوان سنجه روایات و گزارشهای دیگر مورد استفاه قرار گیرد یا خیر؟ توضیح اینکه قاعده سنجه بودن قرآن از زمره قواعد ناظر به محتوا، نه ناظر به سند آنهاست، ازاینرو اگر گزارشی مخالفتی با آیات قرآنی نداشت، لزوما بهمعنای صحیح بودنش نیست و باید از حیث سند و جهت نیز مورد بررسی قرار گیرد.
به عبارتی، قرآن از یک سو بهعنوان منبعی متکی به وحی برای تمام مورخان مسلمان قابل استناد است و از سوی دیگر، صرف نظر از وحیانی بود آن، دلایل کافی برای محقق غیر مسلمان وجود دارد که از آن بهعنوان یک سنجه بهرهمند شود؛ یعنی قرآن دارای ویژگیهایی است که هر منصفی را وادار میکند گزارشهای تاریخی خود درباره آنچه را که در قرآن به آن پرداخته شده، بر آن عرضه نماید (دلایل عام) و برای مورخ مسلمان علاوه بر این، چون کلام وحیانی است، از اعتبار کافی برای عرضه دیگر گزارشها به آن برخوردار است (دلایل خاص).
بهطور نمونه قرآن از گزارشهایی که درباره حضور پیامبر اعظم6 به اتفاق همسرش در مجالس کنیزان حبشی سخن گفتهاند، خبری نداده است (برای مشاهده گزارشهایی از این نوع، رک: همان، 110)، اما بهگونهای به توصیف رفتار و شخصیت او اقدام کرده که امکان قضاوت درباره جزئیات رفتاری ایشان را امکانپذیر و قابل ارزیابی میکند (برای ملاحظه نمونههایی از عرضه روایات تاریخی به آیات عام، رک: همو، موسوعة التاریخ الاسلامی، 1/40)."