چکیده:
یکی از اموری که در عالم پژوهش در جهان غرب بدان توجه بسیار شده و متاسفانه در کشور ما در میان پژوهشگران جایگاه در خوری نیافته، معرفی آثار و کتاب¬های تخصصی ارزشمند و شایسته مطالعه برای پژوهشگران است. شکی نیست که این کار از یک طرف باعث تشویق پژوهشگران به سامان دادن پژوهشهای نوآورانه و از سوی دیگر موجب آشنایی نوپژوهشگران با مهم¬ترین و ناب¬ترین پژوهشهای سازمان¬یافته در حوزه تخصصی خود می-شود. یکی از آثاری که در سال¬های اخیر در حوزه مطالعات خاورشناسان درباره آثار اسلامی سامان یافته، کتاب خاورشناسان و ابن¬عباس است که این مختصر به معرفی و مرور این اثر اختصاص دارد.
خلاصه ماشینی:
"او مشخص نمیکند که وثاقت تفسیر جلالین را از کجا مطمئن شده که تفسیر ابنعباس را با آن مقایسه میکند؟ او بر اساس چه اطلاعاتی در مقدمه نسخه خطی الواضح، تاریخ تدوین این اثر را به قرن سوم نسبت میدهد؟ در نهایت معلوم میشود که ریپین بر خلاف ادعای خود، این اثر را تنها بر اساس سند و اطلاعات رجالی تاریخگذاری و در نهایت در شناخت مؤلف نیز به خطا رفته است.
5ـ3ـ بررسی و تحلیل تفسیر منسوب به ابنعباس مؤلف در این بخش نخست دیدگاههای خاورشناسان درباره نسخههای مختلف تفسیر ابنعباس را به اجمال گزارش و در ادامه تفسیر ابنعباس را بر اساس چهار نسخه خطی بررسی و مقایسه کرده و در نهایت نتیجه میگیرد که همه این متون علیرغم اختلافشان در عنوان، یکی هستند و اختلافات جزئی موجود نیز در نسخههای خطی کاملا طبیعی است.
ریپین نیز معتقد بود که متن این اثر به دلیل پذیرش وجود لغات بیگانه در قرآن حاوی دیدگاههای روشنفکرانهتر و متأخرتر است و در نتیجه این متن نیز متأخرتر است و انتساب آن به ابنعباس صحیح نیست، اما بررسی تفاسیر اولیه نشان میدهد که در آنها اقوالی از ابنعباس و شاگردان او وجود دارد که برخی واژگان را با انتساب به زبانی بیگانه توضیح داده اند.
استدلال ونزبرو در نفی انتساب مسائل نافع به ابنعباس مبتنی بر دور مصرح است؛ زیرا او نخست توجه به شعر جاهلی را به عنوان یک معیار زبانی در دو قرن نخست منتفی میداند و برای اثبات این مدعا به عدم ذکر شواهد شعری در تفاسیر اولیه استناد میکند."