چکیده:
مقاله حاضر، توانست با مطالعه آثار سیدمرتضی و همچنین آثار نویسندگانی که به بررسی اندیشههای ادبی و نقدی او پرداختهاند، اندیشههای فرانقدی او، را مورد بررسی قرار دهد. بررسی مجموعه آثار سیدمرتضی نشان میدهد که سه اثر امالی، الشهاب و طیف الخیال او بیشترین قضایای نقدی ادبی را در خود جای دادهاند و ما تلاش کردیم تا دریابیم سیدمرتضی چه دیدگاههای متمایزی از معاصران و پیشینیان خود داشته است و چه گامهایی در گسترش اندیشه فرانقد ادبی برداشته است و در یک فرایند پژوهشی مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی دریافتیم که او با تبیین برخی قضایای نقدی رایج در زمان خود و با بهرهگیری از نظریات نظریهپردازان نقدی و ادبی از جمله «جاحظ»، «ابن قتیبة»، «آمدی» و غیره در کتابهایشان، دانش نقدی خود را ارتقا داده است و با بهرهگیری از دانش خود در سایر زمینهها از جمله کلام، فقه، تفسیر و غیره در این وادی ضمن پرداختن به برخی از نظریات، تئوریها و قضایای نقدی زمان خود، و تئوریهایی چون لفظ و معنی ، نقد بلاغی، اقدام به داوری درباره شیوههای نقدی موازنه و مفاضله کرده است. و در فرایند بررسی و تفسیر آثار ادبی، گاهی خود در قضایای نقدی، نظریهپردازی کرده و شیوه نقدی جدیدی را در نقد آثار پیشنهاد داده است.
خلاصه ماشینی:
بررسي مجموعۀ آثـار سيدمرتضـي نشـان مي دهد که سه اثر امالي ، الشهاب و طيف الخيال او بيشترين قضاياي نقدي ادبي را در خود جاي داده انـد و مـا تلاش کرديم تا دريابيم سيدمرتضي چه ديدگاه هاي متمايزي از معاصران و پيشـينيان خـود داشـته اسـت و چـه گام هايي در گسترش انديشه فرانقد ادبـي برداشـته اسـت و در يـک فراينـد پژوهشـي مبتنـي بـر روش توصـيفي تحليلي دريافتيم که او با تبيين برخي قضاياي نقدي رايج در زمان خود و با بهره گيري از نظريات نظريـه پـردازان نقدي و ادبي از جمله «جاحظ »، «ابن قتيبة »، «آمدي » و غيره در کتابهايشان، دانش نقدي خـود را ارتقـا داده است و با بهره گيري از دانش خود در ساير زمينـه هـا از جملـه کـلام، فقـه ، تفسـير و غيـره در ايـن وادي ضـمن پرداختن به برخي از نظريات، تئوري ها و قضاياي نقـدي زمـان خـود، و تئـوري هـايي چـون لفـظ و معنـي ، نقـد بلاغي ، اقدام به داوري درباره شيوه هاي نقدي موازنه و مفاضـله کـرده اسـت .
(امـين ، بـي تـا/ ۸: ۲۱٤؛ بحراني ، ۱۹۹۸م / ۱: ۲٥٤) از سيد مرتضي آثار فراواني در رشته هاي گوناگون علمي به جا مانده است و بيشتر آنها را مورد کنکاش قرار گرفته ، اما جنبه ي ادبي و نقدي او تا حدودي ناشناخته مانده است و جز چند مورد زير که مي توان از آنها به عنوان پيشينه ي اين پـژوهش نـام بـرد، پژوهش ديگري، در اين راستا، انجام نشده است : أدب المرتضي از عبد الرزاق محيـي الدين ، المباحث النقدية في أمالي المرتضي از محمود وليد خالص ، الشريف المرتضي، حياته ثقافته أدبه و نقده از احمد محمـد معتـوق و يـک رسـاله ي کارشناسـي ارشـد بـا عنوان «الخطاب النقدي عند الشريفين الرضي و المرتضي » که در دانشگاه «الواسط » عراق توسط سعد داحس حسني ، فارغ التحصيل رشته ي زبان و ادبيات عربي ، تدوين شده است .