خلاصه ماشینی:
"اما برای چه این منظومهها،از همان سالهای جمال الدین اکرمی مجموعه هفت گانه: پریا(احمد شاملو) دختران ننه دریا(احمد شاملو) مردی که لب نداشت(احمد شاملو) علی کوچیکه(فروغ فرخزاد) آرش کمانگیر(سیاوش کسرایی) [باز]باران(گلچین گیلانی) ننه سرما(بهرنگ شهرابی) تصویرگر:مهردخت امینی ناشر:خانه ادبیات نوبت چاپ:اول-78،79،1380 نخستین تولد،از دسترس کودکان و نوجوانان خارج شدند؟آیا زمان زیادی لازم بود تا آنها بتوانند آن را درک کنند و از آن لذت ببرند؟نکند هنوز هم دسترسی به آن برای کودکان زود است و ممکن است خدای ناکرده،بچهها آن را نفهمند و آن را متعلق به خودشان ندانند؟نکند تا وقتی که این منظومهها پشت پرد بودند،ناخنک زدن به آنها میتوانست نزدیکی به دنیای پر از استعاره و ابهام را برای آنها شیرین تو کند و حالا که دم دست است،دیگر آن لایههای تو در تویش را گم کرده است؟ حضور این منظومهها،رویدادی عمیق و جدی در حوزه فرهنگ ملی و ادبیات کودکان و نوجوانان،به شمار میرود و هیچ طیف دیگری،به اندازه کودک و نوجوان،نمیتواند از باروهای نه توی جادوها و افسانههایش بگذرد و ملودیها، سردرگمیها،ابهامها و بازیهای زبانیاش را دوست بدارد؛ هیچ کس بیش از بچهها!
ظاهرا هنوز بیست و چند سال دیگر لازم بود تا آمادگی کافی برای پذیرفتن یا نپذیرفتن آن تدارک دیده شود!در واقع و به بیانی دیگر،اگر متن و تصویر«مارمورک کوچک اتاق من» یا«پسرک چشم آبی»یا«من حرفی دارم که شما بچهها باور میکنید»،میتواند سر از خواندنیهای کودکان درآورد، در مورد پریا و خواهران ناخواندهاش چرا چنین نباشد؟ سرانجام کانون پرورش،در سال 1380،منظومه اسطورهای«آرش کمانگیر»را به حیطه ادبیات کودکان راه داد؛با قطع و تصویرهایی برجسته و به یادماندنی،ترانه«باز باران»گلچین گیلانی نیز سالها بعد،از طریق کتابهای درسی،به دنیای پرنشاط کودکان و نوجوان راه پیدا کرد، اما حضور این چند منظومه،هنوز به معنی گسترش طیف فرهنگ عامیانه و تفکر انتزاعی در ادبیات کودکان و نوجوانان نبود و نمیتوانست راه گشای حضور دیگر همراهانش در این مجموعه باشد."