چکیده:
ممالیک سلسله ای از غلامان ترک نژاد بودند که با استفاده از توانمندی های سیاسی و نظامی توانستند حاکمیت بر دریاهای سیاه و سرخ را در مدیترانه به دست بگیرند و به مدت دو قرن و نیم اقتدار سیاسی و اقتصادی خود را در شرق مدیترانه بعنوان حاکمان اسلامی جهان عرب موجودیت بخشند. از سوی دیگر دلیل این پایداری و گستردگی سیاسی آن ها؛ منوط به کارآمد بودن دیوان سالاری و ارکان برجسته ی سیاسی اقتصادی و ساختار فرهنگی آن ها می باشد که بر اساس همین ساختارها توانستند دوران طولانی حکومت بر مصر را رقم بزنند، همچنین از نظر دسته بندی های سیاسی؛ ممالیک به دو دسته ی ممالیک بحری و ممالیک بری تقسیم می شوند. از این رو می توان گفت بهره گیری از موقعیت سیاسی و اقتصادی ممالیک به لحاظ ارکان حکومتی و شرایط بالقوه ی تجاری و سیاسی در ایجاد و تدوام مراودات سیاسی اقتصادی با همسایگان متفاوت بوده است؛ به گونه-ایی که هر یک از سلاطین مملوک بحری و بری در این زمینه کارکردهای متفاوتی از خود نشان دادند که این امر در تحکیم و یا اضمحلال اقتدار حکومتی شان تاثیر گذار بوده است. این پژوهش به دنبال یافتن این سوال می باشد که میان ممالیک بحری و بری از لحاظ کارکردهای سیاسی و ارکان حکومتی چه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد و نقاط مثبت و منفی در همگرایی و واگرایی این دو سلسله ی حکومتی چه بوده است؟ از این رو این فرضیه مطرح می شود که شباهت ها و تفاوت های ساختار سیاسی و حکومتی ممالیک بحری و بری زمینه ی لازم را برای ترقی و یا ایستایی ارکان حکومتی مصر فراهم نمود همچنین فراز و نشیب هایی که در این زمینه بوجود آمد موجب شد هر یک از این سلسله ها کارآیی متفاوتی از خود نشان دهند که در تداوم و یا اضمحلال حکومتی شان تاثیر گذار بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در زمینه همگرایی و واگرایی ممالیک بحری و بری از لحاظ ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تفاوت های آن ها بیشتر از شباهت هایشان می باشد و همین نکته به عنوان مهم ترین عامل سیاسی و ایدئولوژیکی در تثبیت – تدوام و فروپاشی اقتدار سیاسی و اقتصادی آن ها تاثیر گذار بوده است
خلاصه ماشینی:
در مقایسه ی میان سلاطین ضعیف در دوران ممالیک بحری میتوان گفت که از دوران سعید ناصر بن محمد بن بیبرس ششمین سلطان بحری هرج و مرج نظامی و اقتصادی موجب بروز شورش نظامیان شد بطوریکه در سال بعد نیز در زمان ملک عادل سلامیش به دلیل عزل زود هنگام سلطان ؛ زمینه ساز تزلزل سیاسی حکومت شد حتی در دوران ملک عادل زین الدین کتبوغا به دلیل آزار و اذیت چرکسی ها و بروز خشکسالی اوضاع اجتماعی و اقتصادی نامطلوب شد و مردم از حکومت جانبداری نمیکردند (ابن بطوطه ،۴۲۱:۱۳۵۴ و لومبارد،۳۲۱:۱۹۷۷ و عینی،۲۵۴:۱۴۰۷) و این روند در دوران مظفر رکن الدین بیبرس جاشنگیر و ملک منصور ابوبکر نیز ادامه داشت زیرا کاهش آب نیل سالیان دراز تزلزل اقتصادی را بوجود آورد و موجب نارضایتی عمومی شد (مقریزی،۳۲۱:۱۳۹۳ و ناصری طاهری،۳۷۱:۱۳۷۵)، و از دوران ملک اشرف کوچوک و ملک ناصر احمد و ملک صالح اسماعیل تا روی کار آمدن آخرین سلطان یعنی صالح حاجی از یک سو در سنین کم به قدرت میرسیدند و از سوی دیگر با عزل و نسب های زود هنگام سازمان اداری بر هم خورد زیرا از دوران ملک ناصر حسن نیز به دلیل ضعف سیاسی و بی ارزش شدن پول رایج کشور و شروع حملات کشتیهای فرانک ها در دریای مدیترانه و دوران صلاح الدین حاجی نیز حملات دریایی ناوگان قبرس به اسکندریه باعث ایجاد اضمحلال سیاسی و اقتصادی ممالیک بحری شد (کندی،۳۵۲:۱۳۳۵ و متز،۲۴۱:۱۳۷۸).