چکیده:
نظریه اینهمانی نوعی، حالات ذهنی را با حالات مغزی اینهمان میداند. در مقابل نظریه کارکردگرایی ذهن حالات ذهنی را بر اساس کارکردهای مربوط به آن حالات در ساختار عصبی موجودات زنده تعریف میکند. نظریه اینهمانی نوعی، از زوایای مختلفی در ادبیات فلسفی مورد نقد قرار گرفته که یکی از مهمترین این نقدها ناظر به مسئله تحقق چندگانه است. مسئله تحقق چندگانه بیان میدارد که حالات مغزی متفاوت علیرغم تنوع در آرایش مادی میتوانند محقق کننده حالات ذهنی یکسانی باشند؛ این بدین معنا است که موجودات گوناگون، علیرغم تفاوت فاحش در ساختار مغزی میتوانند دارای حالات ذهنی یکسانی باشند. انتقاد اصلی کارکردگرایان به نظریه اینهمانی نوعی آن است که این نظریه، بر خلاف نظریه کارکردگرایی، تبیین قانع کنندهای از مسئله تحقق چندگانه ارائه نمیدهد. مدعای کلیدی این مقاله آن است که نظریه کارکردگرایی نیز با اشکال و اتهام مشابهی روبرو است. برای بیان این مطلب ابتدا نسخهای جدید از مسئله تحقق چندگانه را تشریح کرده و سپس استدلال خواهیم کرد که نظریه کارکردگرایی، تبیین قانع کنندهای از مسئله مذکور ارائه نمیدهد. در انتها نتیجه خواهیم گرفت که، بر خلاف نظر فلاسفه کارکردگرا، نظریه کارکردگرایی از حیث تبیین پدیده تحقق چندگانه مزیتی نسبت به نظریه رقیب آن یعنی نظریه اینهمانی ندارد و لذا از این حیث دلیل موجهی برای ترجیح نظریه کارکردگرایی نسبت به نظریه اینهمانی وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
٢ ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که در ادبيات فلسفي اخير، انتقادي که عليه نظريه اينهماني نوعي بر اساس مسئلۀ تحقق چندگانـه مطرح گرديده از اقبال گستردهاي برخوردار بوده، به طوری که بسیاری اذعان کرده اند که مسئله تحقق پذيري چندگانه مهمترين انتقادي است که موجب گرديده نظريۀ اينهماني نوعي به نفع نظريۀ اخيرتري در باب حالات ذهني يعني نظريه کارکردگرايي ٣ حـالات ذهنـي کنـار گذارده شود.
به بيان ديگر، استدلال خواهيم نمود که نظريۀ کارکردگرايي بـه مثابـه نظريـه رقيب خود يعني نظريۀ اينهماني حالات ذهني قادر به تبيين پديدة تحقق چندگانه نيست و لذاي دليلي براي کنار گذاشتن نظريه کارکردگرايي به نفع نظريۀ اينهمـاني حـالات ذهنـي از ايـن حيث وجود ندارد.
چنانکه از تعريف فوق بر ميآيد نظريۀ کارکردگرايي بين کارکرد مربـوط بـه يـک حالـت ذهني مثل درد و چيزي که محقق کنندة ١ اين کارکرد در ساختار عصبی یک ارگانیزم زنده است تمايز ميگذارد و به همين دليل ، مدافعين کارکردگرايي معتقدند که نظريۀ کارکردگرايي راه حل معقولي براي پاسخ به مسئلۀ تحقق چندگانه ارائه ميکند.
بر اساس نظـر کارکردگرايـان از آنجـاييکـه ايـن نظريه بر خلاف نظريۀ رقيب خود يعني نظريۀ اينهماني نوعي قادر است به گونه هاي زيسـتيِ متفاوت با ساختارهايِ مغزي و عصبيِ متفاوت که واجد درد هستند مثل انسان، هشت پايان و يا موجودات مريخي درد نسبت دهد، قادر به حل مسئلۀ تحقق چندگانـه اسـت و لـذا نظريـۀ کارکردگرايي بر خلاف نظريۀ اينهمانيِ نوعي يک نظريۀ تنگ نظرانه و يا متعصبانه نيست .