چکیده:
هدف اصلی در این نوشتار، بررسی تطبیقی مبانی حکومت در دو الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و لیبرال دموکراسی در قالب نقاط اشتراک و افتراق آنهاست. بنابراین روش پژوهش، روش مقایسه ای است. مراد از مبانی حکومت، در واقع مبانی تصوری و تصدیقی آن می باشد. با توجه به اسلامی بودن الگو، بخشی از این مبانی به صورت نقلی و با استناد به منابع و متون اسلامی خواهد بود. در عین حال صبغه ی فلسفی و علمی بحث اقتضا می کند که بخشی از مبانی نیز با روش های عقلی و تجربی بررسی گردد. با توجه به فرضیه پژوهش، نتایج تحقیق حاکی از این است که مبانی تصوری و تصدیقی حکومت در این دو الگو، جز در پاره ای از موارد شکلی، متفاوت و متباین است. بدین معنی که دو الگوی مورد بحث، به لحاظ تصوری، تلقی و تعریف متفاوتی از ماهیت حکومت داشته و به لحاظ تصدیقی نیز، در زمینه های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و جامعه شناختی، با هم تفاوت های اساسی دارند.
خلاصه ماشینی:
در این راستا الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را یک مساله حیاتی میداند چرا که الگوهای غربی و از جمله الگوی لیبرال دموکراسـی، ناموفق بوده اسـت و دلیل به نتیجه نرسـیدن مدل های توسعه غربی در کشورهای اسلامی، اولا آثار و پیامدهای نامطلوبی است که در این جوامع بوجود آورده است ؛ دوم اینکه پیشرفت برای همه کشورها و همه جوامع عالم ، یک الگوی واحد ندارد و شرائط تاریخی، جغرافیائی، سیاسی، طبیعی، انسانی، زمانی و مکانی در ایجاد مدل های پیشرفت ، اثر میگذارد و بالاخره تفاوت دو الگوی اسلامی و لیبرال دموکراسی نسبت به موضوع پیشرفت ، ناشی از تعریف و جایگاه متفاوت نظام هستی ، انسان ، معرفت ، جامعه و حکومت در این دو مدل پیشرفت است .
(بیانات آیت الله خامنه ای، ١ / ١ / ١٣٨٩) بطور کلی بر اساس مباحث فوق ویژگیهای الگوی حکومت در اسلام و ایران به شرح ذیل است : اول اینکه حکومت ضرورتی حیاتی و همیشگی برای نوع انسان و زندگی اجتماعی است ، که این ضرورت در دیدگاه اندیشمندان فوق مورد تاکید قرار گرفته است .
مباحث تطبیقی با توجه به فرضیه تحقیق ، هر چند دو الگوی مورد بحث ، به لحاظ شکلی شباهت هایی نظیر تفکیک قوا، انتخابی بودن کارگزاران حکومت ، محدود بودن دوره حکومت ، حق رأی برابر برای آحاد شــهروندان ، نظام تقنین و مجریه مشــابه و مانند آن دارند؛ اما در مباحث بنیادی حکومت نظیر مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و جامعه شناختی، نسبت آنها از نوع تباین است ؛ چه اینکه از بعد تصــوری نیز این دو الگو، تعریف و تلقی متفاوتی از مفهوم حکومت دارند.