چکیده:
زمینه: میتوان گفت که مسالة موجّهبودن نقد اخلاقی هنر، دستکم از سه سدة اخیر بدین سو، در شمار یکی از مهمّترین مسائل مربوط به ارتباط میان هنر و اخلاق بوده است و همواره مخالفان و موافقانی جدّی داشته است. عموم مخالفان نقد اخلاقی، با پذیرش هر دو دسته ارزش اخلاقی و زیباییشناختی، کوشیدهاند تا نشان دهند که این دو حوزه از یکدیگر مستقلاند و، بنابراین، نمیتوان از منظر اخلاق به نقد هنر پرداخت؛ امّا نیچه پا را از این فراتر گذاشته است و اصل ارزشهای اخلاقی را به مبارزه خوانده است. یعنی در برابر اخلاقگرایان، موضعی اخلاقستیزانه اتّخاذ کرده است. به گمان او، ارزشهای اخلاقی، در مقایسه با ارزشهای زیباییشناختی، اصالت و اعتباری ندارند و، بنابراین، نه فقط هنر، که کلّ ساحتهای زندگی را باید بر طبق ارزشهای زیباییشناختی مورد ارزیابی قرار داد. این دیدگاه او را «اصالت زیباییشناسی» خواندهاند. در جستار حاضر با تحلیل فلسفی سخنان خود نیچه، و نیز با درنظرداشتن تفسیرهای شارحان او، نخست گزارشی دقیق از این دیدگاه عرضه شده و آنگاه به نقد آن پرداخته شده است.
نتیجهگیری: سخنان نیچه، به رغم بصیرتهای ژرفی که در این باب میبخشند، اثبات نمیکنند که ارزشهای زیباییشناختی حقّانیّت و سودمندیای بیش از ارزشهای اخلاقی دارند. بنابراین، از این لحاظ همچنان میتوان از موجّهبودن نقد اخلاقی، به طور کلّی، و نقد اخلاقی هنر، به طور خاصّ، یعنی نقد آثار هنری با تکیه بر ارزشهای اخلاقی، در کنار نقد زیباییشناختی، یعنی نقد آثار هنری با تکیه بر ارزشهای زیباییشناختی، سخن گفت.
خلاصه ماشینی:
نقد اخلاقی، هنر، اصالت زیباییشناسی نیچه سرآغاز مکرر در مکرر گفتهاند که کهنترین و، در عین حال، درازدامانترین بحث در فلسفة هنر بحث از نقد اخلاقی هنر1 بوده است، و در این وادی شاید عمیقترین مسأله این که: آیا میتوان از منظر اخلاق، یعنی بر مبنای ارزشهای اخلاقی2، به نقد و ارزیابی آثار هنری پرداخت یا خیر؟ مدافعان نقد اخلاقی، معروفترین آنها که میتوان نام برد، فیثاغورث، افلاطون، ارسطو، و هیوم، تا سدة هجدهم دفاعیههایی چنان قوی از این شیوة نقد به دست داده بودند که سخن مخالفان به چیزی گرفته نمیشد (1).
یعنی، اگر اصل «کاستن از هولناکی زندگی» پذیرفته شود و مبنا قرار گرفته شود، پرسشی که پیش میآید این است که: چرا نباید بر کفایت ارزشهای اخلاقی در ساحتهایی از حیات بشر صحه گذاشت و به مدد آنها دستکم از دردورنجهای غیرضرور در این وادی کاست (32)؟ یعنی، چرا نباید به مدد ارزشهای اخلاقی دستکم از هولناکی بیاخلاقیکردنهای انسانها در حق یکدیگر کاست، که بیتردید یکی از مهمترین وجوه هولناکی زندگیاند؟ نتیجهگیری چنان که گذشت، یکی از مواضعی که مخالفان امکان نقد اخلاقی هنر در آن سنگر گرفتهاند «اصالت زیباییشناسی» نیچه است، دیدگاهی که تا بدان پاسخی درخور داده نشود، همچنان، این شیوة نقد با مسأله مواجه خواهد بود.
باری، با رجوع به سخنان شاعرانة خود نیچه، و نیز مدد جستن از شارحان بزرگ آثار او، نشان داده شد که «اصالت زیباییشناسی» مورد نظر وی، در واقع، عبارت از این است که: هنر را باید بر طبق ارزشهای زیباییشناختی نقد کرد، امور اخلاقی و همة زندگی را نیز.