چکیده:
ادبیات کودک، خصوصا ژانر داستان، طی سالیان گذشته از قالبها و باورهای کلاسیک و ازپیش تعیینشده خود فاصله گرفته، وجوه روایتمندی این آثار رانیزدستخوش تغییر و تحول ساختهاست. دراین میان تلاش نویسندگان کودک برای همراهی با تحولات ساختاری- محتوایی شکلیافته در ادبیات و همگام با تحولات اجتماعی ازیکسو و تبدیل مخاطب منفعل کودک به خوانندهای فعال ازسوی دیگر، به خلق داستانهای پسامدرن انجامیدهاست. داستان "آقارنگی و گربه و ناقلا" ازجمله داستانهای کودک از فرهادحسنزاده است که توانسته باورهای عامیانه درباره داستان کودک را بهچالش بکشد و با استفاده از ویژگیهای روایی پسامدرن، علاوه برحفظ باورپذیری متن برای ایندسته از مخاطبان، ذهن او را به پرسش دربرابر واقعیتهای پذیرفتهشده از داستان و جهان فراخواند. بهرهگیری از ویژگیهایی همچون راوی متکثر و اقتدارشکن، فراداستان، تلفیق سبکها و ژانرها و فرجام متکثر ازجمله ویژگیهای پسامدرنیستی اثرموردنظر است که درکنار تصویرگری هماهنگ با متن در پژوهش پیشرو بدان پرداختهشدهاست. برایناساس برخورداری از صدای راوی کودک دربرابر راوی دانای کل بزرگسال وهمچنین استفاده از تکینکهایی چون هوشآزمایی و دعوت بههمکاری کودک درجهان متن درکنار پایانبندی نامعین و متکثر با هدف تأکیدهرچه بیشتر برداستانیبودن ، خواننده را به تلاشی خلاقانه و فعال برای پاسخگویی به پرسشهای ذهنی خود فرامیخواند.
Children Literature, especially fiction, has moved away from its classical pre-determined forms and beliefs during the recent years; it has already changed and evolved the narrative aspect of these works. Meanwhile, the efforts of authors of children's fiction along with the structural-content evolutions in literature from one side, and social developments from the other side, as well as transformation of the passive child into an active reader, all have led to Post-modern stories. The story of Mr. Painter and the Naughty Cat written by Farhad Hassanzadeh has challenged the common beliefs about children’s stories; using Post-modernist narrative properties he has not only kept the context believable for the child addressees but also makes them the accepted realities about both stories and the world. Using the Post-modernism properties such as multi and non-singular narrator, metafiction, styles and genres assimilation, and multi-ending are some of the properties of the addressed work which are studied along with pictures in harmony with the text in the current research. Thus putting the child narrator’s voice against the omniscient adult narrator challenging the adult narrator’s authoritative narration. Furthermore, using techniques like quizzes and inviting the child to cooperate in the world of context yet emphasizing the fictional aspect of the book invites the reader to answer questions more creatively and actively.
خلاصه ماشینی:
بنابر آنچه در مورد ظرفیتهای ادبیات کودک بیان شد، در کنار نیاز به ایجاد نگرشی متفاوت در این زمینه، در این مقاله برآنیم که ویژگیهای روایت پسامدرنیستی داستان آقارنگی وگربهی ناقلا یا اینجوری بود که اونجوری شد، از فرهاد حسنزاده، را با توجه به ویژگیهای روایی متن بررسی کنیم.
۲. پیشینهی پژوهش در زمینهی داستان پسامدرن پژوهشهای گوناگونی انجام گرفته است که از آن جمله میتوان به پژوهش حسین پاینده با عنوان مدرنیسم و پسامدرنیسم در رمان (۱۳۸۳) و علی تسلیمی در «پستمدرنیسم از نظریه تا داستان» (۱۳۸۴) اشاره کرد؛ همچنین، پژوهشگران دیگری ازجمله منصوره تدینی در کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران (۱۳۸۸)، فرزان سجودی و فائزه رودی در مقالهی «بررسی تحول روایت؛ از روایت کلاسیک تا روایت پستمدرن» (۱۳۸۹) و حسین پاینده در داستان کوتاه در ایران (۱۳۹۰) نیز، علل ویژگیها و تحولات داستانیروایی این ژانر را بررسی کردهاند؛ اما باوجود پژوهشهای انجامشده باید بیان داشت که داستانهای کودک در این زمینه همچنان از نگاه منتقدان به دور ماندهاند و بهجز پژوهش روشنک پاشایی با عنوان «فراداستان، زبان انگیزش تفکر در ادبیات کودک ایران؛ بررسی سه اثر از فرهاد حسنزاده» (۱۳۸۸)، پژوهش مستقل دیگری صورت نگرفته است.
راستی چی شد که آقارنگی تصمیم گرفت گربه بکشد؟ - [بچه موش] عجب خوابی!» (حسنزاده، 1392: ۵) صدای شخصیت کودکانهی بچهموش در روایت و شکلدهی به ادامهی روند حاصل از آن بدون دخالت نویسنده (نویسنده مستقیما بهدلیل کشیدن گربه اشاره نمیکند و آن را به روایت بچهموش میسپارد)، بیش از هر چیز، بر این نکته تأکید دارد که این شگرد، بهعنوان نمونهای از صناعت داستاننویسی، توانسته میزان همکاری و دخالت کودک را افزایش دهد و داستان را با توجه به همین شگرد به شکلی متفاوت بیافریند: «...