چکیده:
رویکرد شگرف حکما و عرفای مسلمان به نور و رنگ، معانی لطیف و مفاهیم ظریفی از این عناصر هنری ارائه نمود که در آثار شگفت و متعالی هنرمندان ایرانی ـ اسلامی به کمال ظهور یافت. در این میان تاکید قرآن بر تمایز میان نور و نار و نیز بازتاب کامل این معنا در ذوق و عقل و تخیل حکما و عرفای مسلمان، دست مایه ای عمیق در دست هنرمندان مسلمان نهاد که در آثار خود معانی لطیف، روحانی و آسمانی را با رنگ های شفاف، براق، نرم و مواج (با توجه به سبکی و روانی آن ها و مهم تر فقدان بعد در نور) و مفاهیم غیر لطیف را با رنگ هایی غلیظ و شدید به تصویر کشند.
این مقاله با روش تحلیلی ـ تفسیری ابتدا به بررسی تمایز میان نور و نار در قرآن و سپس در آرای حکما و عرفایی چون شیخ اشراق و علاء الدوله سمنانی (با تاکید بر رساله نوریه او) پرداخته و آن گاه بازتاب این معنا را در برخی از مهم ترین نگاره های تاریخ نگارگری اسلامی (به ویژه شعله فروزان اطراف سر معصومین علیهم السلام) و نیز نگاره هایی که آتش در آن ها حضور دارد، مورد توجه قرار می دهد. فرض بر این است که بنا به نوع کارکرد آتش، رنگ ها جلوه نوری و ناری یافته اند.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با روش تحلیلی ـ تفسیری ابتدا به بررسی تمایز میان نور و نار در قرآن و سپس در آرای حکما و عرفایی چون شیخ اشراق و علاءالدوله سمنانی (با تأکید بر رساله نوریه او) پرداخته و آنگاه بازتاب این معنا را در برخی از مهمترین نگارههای تاریخ نگارگری اسلامی (بهویژه شعلة فروزان اطراف سر معصومین علیهمالسلام) و نیز نگارههایی که آتش در آنها حضور دارد، مورد توجه قرار میدهد.
چنانچه صریح آیات اشاره دارد خداوند در این دو آیه هم بهصورت شجرهای نمادین دربرابر دیدگاه موسی(ع) ظاهر میشود و هم به صورت نار، زیرا در سوره نمل بیان میشود «برکت داده شده، آن که درون آتش است و آن که در کنار آن است» (نمل: 8)، و نیز روایتی که تورات در سفر خروج، باب سوم آورده است: «ناگهان فرشته خداوند چون شعله آتش از میان بوتهای شعلهور است، ولی نمیسوزد، با خود گفت: عجیب است چرا بوته نمیسوزد؟ پس نزدیک رفت تا علتش را بفهمد.
اما این آیه نقیض آن اصل کلی که در همه جای قرآن نار، صفت ناری داشته (و نه نوری) نیست اما تنها کاربردی که میتواند این اصل را نقض کند همان واقعة حضور موسی(ع) در کوه طور است، لیکن با تأمل و تحقیق مشخص میشود که گرچه اصطلاح صریح نار در فراز «أن بورک من فی النار ومن حولها» (نمل: 8)؛ ذکر گردیده اما هم در این آیه و هم در آیهای که اشارت به ظهور حق در شجره دارد این ظهور، ظهوری نمادین و تمثیلی است و نه عینیت یافتن در جهان خارج.