چکیده:
کشف قناع از چیستی علم و اقسام آن و حل مسئله «مطابقت» از دلمشغولیهایی است که پیشینه آن به ابتدای فلسفه و آغاز شکلگیری عالمان فلسفه بازمیگردد. تبیین حقیقت علم، اقسام حصولی و حضوری آن، نسبیت تقسیم علم، امکان و نیز چگونگی بازگشت اقسام علم به یکدیگر از اهمّ مسائلی است که نگارنده آنها را در این نوشتار پژوهیده است. همچنین، بازگشت علم حصولی به حضوری و ارائه خوانشهای مختلف آن و، در نهایت، بیان خوانش برگزیده از فرازهای مهمتر این پژوهش بهشمارمیرود. گفتنی است که بازخوانی عناوین پیشگفته با تاکید بر آرای حکمت متعالیه، به سبب اعتلای علمی آن مکتب، انگیزه اصلی راقم در این نگارش است.
Finding the what and types of knowledge and solving the problem of correspondence have been focused on since the philosophical studies began. Explanation of the nature of knowledge, its types of knowledge by presence and knowledge by correspondence, relativity of the division and the way of returning the types to each other have been the most important problems studied in the paper. Again, returning of knowledge by correspondence to that by presence along with different views on it and, finally, the preferred one have been of more importance. It should be stated that reviewing the above problems have been mostly based on transcendent opinions.
خلاصه ماشینی:
"این نظر به گونه ای است که براساس آن ، ذهن حاکی از اشیاء خارجی نبوده ، تنها از احساس درونی و انفعالات نفسانی انسان حکایتگری میکند، چه اینکه انتساب این صور به واقعیات مادی را باید ناشی از صورتگری برجستۀ قوة واهمۀ انسان در این بین دانست ، چراکه انسان ، با نظرداشت نقش والای قوای حسی خود در ارتباط با خارج ، واقعیات مادی را اصل میپندارد و چون آثار مادی را در صور علمی خود (موجودات مثالی و عقلی) مشاهده نمیکند، لاجرم حکم میکند که این صور همان ماهیاتیاند که از وجود خارجی منخلع شده و لباس وجود ذهنی بر قامت شان پوشانده شده است : به مقتضای بیرون نمایی و کاشفیت علم و ادراک نیل به واقعیتی لازم است ، یعنی در مورد هر علم حصولی، علمی حضوری موجود است ...
ک. صدرالدین شیرازی، ١٩٨١، ج ١: ٢٨٤) نگارنده برآن است که تفاسیر سوم و چهارم از تفاسیر پیش گفته (تفسیرهای علامه در کتاب نهایه و در کتاب اصول فلسفه ) تفاوتی ماهوی با هم ندارند و میتوان میان شان موافقت برقرار نمود، زیرا ـ چنان که گذشت ـ در تفسیر سوم ، فاعل شناسا، با شهود وجود مثالی یا عقلی واقعیت خارجی و انتزاع صورت از آن ، بستر شکل گیری علم حصولی را فراهم میآورد و پرواضح است که خاصیت غیبوبت ماده و امتناع حضور عین شیئ مادی و احاطه بر آن دلیل این تفسیر بوده است ."