چکیده:
هوش معنوی حوزه جدیدی در مطالعات روانشناسی میباشد که علیرغم اهمیت فراوانی که در زندگی انسان دارد، لیکن پژوهش های محدودی در داخل کشور در این زمینه صورت گرفته است . بنابراین در این مقاله در مطالعه ای کتابخانه ای، به منظور نقد و بررسی معانی مطرح شده در حوزه هوش معنوی و پی بردن به کاستیهای موجود در مطالعات مربوط به این زمینه ، ابتدا به تعریف مختصری از هوش پرداخته شده است . سپس ، نظرات مختلفی که در مورد هوش معنوی وجود دارند، مورد بررسی قرار گرفت و ابعاد و ویژگیهای هر یک از آنها همچنین برخی از خصوصیات و روش های تقویت آن بیان گردید. طی این بررسی، این نتیجه حاصل شد که بیشتر مطالعات صورت گرفته در حوزه هوش معنوی، مربوط به رابطه دین و معنویت با سلامت روان است و در اکثر این مطالعات یک رابطه مثبت بین باورهای دینی و معنویت با سلامت روان افراد یافت شده است . در نهایت به منظور ارتقای کیفیت مطالعات مربوط به هوش معنوی پیشنهاداتی ارائه شده است .
خلاصه ماشینی:
com چکيده هوش معنوي حوزه جديدي در مطالعات روانشناسي ميباشد که عليرغم اهميت فراواني که در زندگي انسان دارد، ليکن پژوهش هاي محدودي در داخل کشور در اين زمينه صورت گرفته است .
1. spiritus ٦٠ / مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي، سال سوم ، شماره بيست و پنجم ، زمستان ١٣٩٦ * * * * * اگر پذيرفته شود يکي از چهره هاي اصلي هوش حل کردن مسائل است آيا ساختار ذهن آدمي که با تجربه هاي معنوي درگير است ميتواند او را به گونه اي ويژه قادر کند که از عهده مسائل ارزشي و معنايي زندگي برآيد؟ اگر ذهن انسان با مجموعه ساختارهايش فرد را قادر کند که تجربه هاي معنوي را در حل مسائل خود به کار گيرد، ميتوان گفت وجود هوش معنوي ممکن است .
٦٢ / مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي، سال سوم ، شماره بيست و پنجم ، زمستان ١٣٩٦ * * * * * ــ شفا و بخشش : وقتي عشق و قدرت به طور مطلوب متعادل شوند، نتيجه عبارت است از بهبود و تعديل انرژيهاي متعادل نشده شامل بخشش خود و ديگران ، ابراز دلسوزي، و فرو نشاندن عصبانيت بدون شکستن حريم ديگران ــ زندگي باشوق : بروز کامل عشق در شخصيت فرد و ايجاد توانايي براي زندگي با شادي و شوق ــ زندگي باوقار، يکدلي و تعهد: به صورت پايبندي به اصول شخصي و نيروي متعالي بوده و بدون اين حس شخص دچار لاقيدي ميشود.
ديدگاه نوبل نوبل (٢٠٠١)، با تواناييهاي اصلي ايمونز (٢٠٠٠) براي هوش معنوي موافق است و دو مؤلفه ديگر نيز به آنها اضافه ميکند: ــ تشخيص آگاهانه و صورت بندي اين موضوع که واقعيت فيزيکي درون واقعيت بزرگتر و چندبعدي قرار دارد و تعامل لحظه به لحظۀ آن به صورت هوشيارانه و ناهوشيارانه ؛ ــ پيگيري آگاهانه سلامت روانشناختي، هم براي خودوهم براي جامعه جهاني (سهرابي، ١٣٨٧).