چکیده:
تمثل یکی از مباحثی است که ریشه در قرآن و احادیث دارد. به تبع آن دو منبع، این اصطلاح در آثار عرفانی راه یافته است. عین القضات یکی از عارفانی است که این لفظ را در تمهیدات با دو تعبیر «حیله تمثّل» و «یادگار» به کار برده، و در برخی آثار از آن به تعبیر «نمودگار» یاد کرده است. آشنایی با اندیشه های قاضی در گرو شناسایی دو دوره حیات فکری اوست، که در دوره دوم حیات به آرای ابن سینا در باب امور اخروی و اندیشه تمثل تمایل و باور یافته است.
در این مقال، با توجه به بستگی مفهومی این اصطلاح در عرفان با معنی لغوی و قرآنی آن، مفهوم این لفظ و دیگر تعابیر و ماهیت تمثل در تفسیر و ظرف ظهور ملک برای مریم تبیین شده است. در بخش بررسی این موضوع در کتاب تمهیدات نیز تمثل، حیله تمثل و یادگار معرفی و شرح گشته است.
خلاصه ماشینی:
(عین القضات، ١٣٧٩: ٣) این محقق پس از نقل گفتۀ عـین القضـات در مقـام بیان برداشت خود از رأی قاضی همدانی مینویسد: «از بیـان قاضـی همـدانی چنـین نتیجه میشود: چون نبوت از ولایت بالاتر است ، در این صورت از خرد و فلسفه هم برتر خواهد بود و بدین سبب انسان نمیتواند با عقل کوتاه خود دربـاره اقـوال انبیـا قضاوت کند؛ بلکه بایستی چشم بسته به آنهـا ایمـاین آورد».
(عین القضات همدانی، ١٣٨٥: ٢٧ و (28 کلام قاضی در بخش دیگری از زبدة بر پذیرش بی چون و چـرای مـؤمن دلالـت دارد که باید همچون نابینا امور آخرت را تصدیق کند: «همانطور که کور نمـیتوانـد رنگ ها را از راه حواس دیگر غیر از حـس بینـایی درک کنـد مگـر آن کـه بـه گفتـه دیگران معتقد شود و سخن آن ها را بپذیرد، مؤمن هـم بایسـتی ماننـد کـوران امـور آخرت را به مصداق آیه الذین یؤمنون بالغیب (بقره، ٤) تصدیق کند...
عسیران میگوید: «ولی عین القضـات در کتـاب تمهیـدات تمام امور آخرت را منکر میشود و اقوال قرآن و احادیثی را که بر وجود آنها دلالت میکند به تمثل حمل می نماید و میگوید این اقوال و و اوصاف کـه در قـرآن آمـده است برای مردم عامی آورده شده است ؛ بنابراین بهتر اسـت اثبـات ایـن مـدعا را بـه سخن او واگذار کنیم ».
(ابن سینا، ١٣٦٤: ٥٣) عین القضات هم دقیقا معتقد به نظر ابن سینا است و بنابر گفته عسـیران در مقدمـه تمهیدات: «عین القضات عقیده شیخ الـرئیس را در کتـاب تمهیـدات تأییـد مـیکنـد و میگوید: "سؤال منکر و نکیر هم در خود باشد، همه محجوبان روزگار را این اشکال آمده است که دو فریشته در یک لحظه به هزار شخص چون توانند رفتن ؟ بدین (امر) اعتقاد باید داشت "».