چکیده:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط ایران با اتحادیه اروپا فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده و به واسطه تحولات سازمانی این اتحادیه، ظهور متغیرهای جدید و تحولات منطقه خاورمیانه و تاثیر آنها، کمتر پیش آمده که روابط مذکور دارای ثبات و روندی رو به گسترش در یک بازه زمانی درازمدت باشد. روند مذاکرات و دیپلماسی هستهای ایران واروپا نشان میدهد که دوطرف هدفها و انگیزههای جداگانهای دارند. ایران برای خنثیسازی سیاستهای خصمانه آمریکا و بهرهگیری از فناوری هستهای به ویژه چرخه سوخت، وارد مذاکره و چانهزنی با اروپا شده است. از سوی دیگر هدف اتحادیه اروپا اقناع ایران برای چشمپوشی از فناوری چرخه سوخت هستهای با دادن امتیازات تشویقی است. به عبارت دیگر، اروپا نیز مانند آمریکا خواهان توقف یکسره غنیسازی اورانیوم و تولید سوخت هستهای در ایران است؛ پرونده هستهای ایران بعنوان نقطه کانونی مورد مناقشه ایران و اتحادیه اروپا قرار گرفته است تا جائیکه بر روابط سیاسیشان اثرات قابل ملموسی بر جای گذاشته است. در این مقاله در جستجوی پاسخ این سوال خواهیم بود که روابط سیاسی ایران با اتحادیه اروپا در سالهای (92-88) چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است. نوع روش این پژوهش، به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانهای بوده است.
After the victory of Islamic revolution, Iran's relations with the European Union experienced many ups and downs and by the organizational changes of this union, the emergence of new variables and developments in the middle east region and their effect, less come that these relationships has a steady and growing trend in a long term period. The negotiation process and nuclear diplomacy between Iran and Europe shows that on both sides have separate goals and motives. Iran has entered into negotiations and bargaining with Europe to neutralize American hostile policies and utilizing nuclear technology especially the fuel cycle. On the other hand, the purpose of the European Union is Iran's satisfaction to ignore from nuclear fuel cycle technology with giving incentive rates. In the other words, Europe is like the United States demanding unconditionally stop uranium enrichment and nuclear fuel production in Iran; Iran's nuclear case as focal point is in dispute Iran and the European Union as far as leaves tangible effects on their political relationships. In this article we will seek to answer this question that Iran's political relations with the European Union in years (88-92) passed which developments? The method of this research has been descriptive-analytic and information gathering by using library method.
خلاصه ماشینی:
"در مرحله سوم که از زمان روی کار آمدن دولت خاتمی در سال 1997 آغاز شد، رویکرد مثبت اتحادیه اروپا به تحولات داخلی ایران و تمایل اعضای این اتحادیه برای حمایت از دولت جدیدی که سیاست تنشزدایی را اصل اول سیاست خارجی خود اعلام کرده، سبب بهبود بیسابقه روابط طرفین گشت.
اروپا سیاستی دوسویه را در مورد برنامه هستهای ایران مینماید و تهدید به ارجاع برنامه هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز بخشی از این تهدیدات بود که سرانجام عملی گشته و پرونده هستهای ایران با تنظیم پیشنویس بیانیهای درباره مسأله هستهای ایران، توسط دو کشور اروپایی فرانسه و انگلستان صورت پذیرفته و پرونده از دستورکار شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی خارج و به شورای امنیت محول گردید.
بهرغم تحولات داخلی در ایران و تمایل دولت اصلاحات برای بهبود روابط با خارج، به ویژه کشورهای غربی و بهرغم سیاست خارجی مبتنی بر مدارا، میانهروی، اعتمادسازی و ائتلافسازی، ایران در محور شرارت قرار داده شد و کوتاه آمدن ایران در مسأله سیاست هستهای و تعلیق غنیسازی موجب نشد غرب امتیازات متقابل از جمله تضمین امنیت ملی کشور را به ایران بدهد و این موجب شد دولت نهم از ابتدا رویکرد تقابلآمیز در برابر غرب اتخاذ کند.
این نتیجهگیری باعث شد تا جمهوری اسلامی سیاست تقابلی در برابر غرب تحریمهای مختلف ایران، پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت ارجاع و قطعنامههای مختلف علیه کشور را به تصویب برساند (دهقانی فیروزآبادی(ج)،پیشین: 520)."