چکیده:
در برخی از آیات قرآن و روایات معصومان(ع) به مسئله نحوست ایام اشاره شده است. در میان مفسران، درباره ذاتی و یا غیر ذاتی بودن نحوست ایام اختلاف وجود دارد. در پژوهش حاضر به بررسی این مسئله در قرآن و روایات معصومان به روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آراء علامه طباطبائی (ره) در تفسیر المیزان پرداخته شده است. حاصل پژوهش آنکه نحوست مطرح شده در قرآن، مربوط به وقایع اتفاق افتاده برای قوم عاد است که بسیار شدید و سخت بوده است و امکان دارد که منظور از «یوم نحس» روز بسیار سرد باشد. از نظر عقلی نیز راهی برای اثبات نحوست ایام وجود ندارد. در روایات معصومان(ع) به نحوست ایام اشاره شده است و البته راه دفع این نحوست، همچون صدقه دادن، صیام، خواندن آیه الکرسی و پذیرش ولایت ائمه، بیان شده است و ملاک در نحوست ایام نحس، صرفا تفال زدن خود مردم است. در نهایت، معنای برداشت شده در پژوهش از نحوست، با معنای رایج در بین مردم که منظور از نحوست ایام را حالتی که مانع از انجام فعل و یا اعمال را فاقد برکت می کند، مطابقت ندارد و منظور از نحوست، وقوع حوادث ناگوار در روز است که نسبی می باشد.
خلاصه ماشینی:
قرآن، ایام، نحس، حوادث ناگوار مقدمه قرآن کریم در دو آیه به نحوست ایام اشاره کرده است و این آیات در مورد عذاب قوم عاد هستند.
عدم رخداد این امر و همچنین عدالت خداوند، اقتضا دارد که نحوست ایام مطرح شده در آیات مطلق نبوده بلکه نسبی باشد؛ یعنی فقط قومی مورد عذاب قرار گرفتهاند را شامل شود و همانگونه که اغلب مفسران بیان کرده اند، نحوست ایام مخصوص قوم عاد بوده است<FootNote No="149" Text=" طوسی، 1372، ج9: ص 287؛ قرطبی، 1364ش، ج17: ص 135"/>.
از جمله آن روایتی از امیرالمومنین (ع) است که شخصی از ایشان درباره اینکه کدام چهارشنبه است که باعث تطیر و تشوم شده است؟ امام در پاسخ میفرمایند که چهارشنبه آخر ماه است که آن را محاق گویند و در آن روز بود که قابیل هابیل برادر خود را کشت و روز چهار شنبه بود که نمرودیان ابراهیم را در آتش افکندند و روز چهار شنبه بود که او را در منجنیق گذاشتند و روز چهار شنبه بود که حقتعالی فرعون را به دریا غرق کرد و روز چهارشنبه بود که حقتعالی قوم لوط را وارونه کرد و روز چهارشنبه بود که حقتعالی بادی که حامل ابر نبود بر قوم عاد فرستاد و جمیع آنها را چون استخوان پوسیده ریزه ریزه کرد و روز چهارشنبه بود که باغ کسانی که میوه باغ را از فقراء و مساکین منع کردند مثل تل ریگی شد که هیچ میوه در آن نباشد<FootNote No="180" Text=" ابن بابویه، 1378ق.