چکیده:
نگارنده چند سالی است که به مبحث انواع ادبی علاقۀ خاصی پیدا کرده است؛ از این رو هرازگاهی به جستوجو و مطالعۀ مقالات و کتابهای تازه منتشر شده در این حوزه میپردازد. وی در جریان همین جستوجوها با مقالۀ «تاملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی» (1395) مواجه شد و با اندکی تورق در این مقاله دریافت که ظاهرا این مطالب را پیش از این، در مقالهای دیگر نیز خوانده است. با مراجعه به آن مقاله، شک نگارنده به یقین تبدیل شد. این مقاله گزارشی است از کندوکاو در مقالۀ «تاملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی» و ذکر موارد مقتبس آن از مقالۀ «مناظره در ادب فارسی» (شوشتری،1389). پیش از ذکر موارد مقتبس مقالۀ مورد بحث از مقالۀ متقدم خود، گفتنی است که نویسندگان مقالۀ مورد بحث در فهرست منابع از مقالۀ ماخذ خود نام برده و یک با هم در متن مقاله بدان ارجاع دادهاند(ص181)؛ ولی در پیشینۀ پژوهش، پس از دکر نام دو مقاله، دون اشاره به مقالۀ مذکور اظهار کردهاند: «البته تعدادی مقاله نیز دربارۀ مناظره نگارش یافته و مناظرهها را بهصورت تطبیقی بررسی کرده است. اما مستندات نشان داد که تاکنون تحقیقی دربارۀ سیر مناظرهها در ادب فارسی انجام نگرفته است» (ص180). البته نویسندگان مقالۀ مورد بحث این به اصطلاح «مستندات» را در مقالۀ خود نیاوردهاند و بر نگارنده مشخص نشد که منظور ایشان از این «مستندات» چیست. اما نگرانده با جستوجو ساده توانست به چهار تحقیق که اختصاصا در این زمینه (سیر تحول مناظره در ادب فارسی) صورت گرفته است، دست یابد: 1- مناظره در شعر فارسی (امیرنجیب مایل هروی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد،1364)؛ 2- مناظره در شعر فارسی (از آغاز تا پروین اعتصامی) (سیدمهدی رحیمی، رسالۀ دکتری، دانشگاه تربیت مدرس تهران،1374). 3- مناظره و سیر آن در ادب فارسی (محمود باقری،پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد بیرجند 1375)؛ 4- تاملی بر فن مناظره و سیر آن در گسترۀ ادبیات فارسی (علی سروری سلطانی، پایننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد سبزوار،1381). در مورد مناظره تاکنون مطالب زیادی نوشته شده است؛ از مداخل دانشنامهها و فرهنگنامههای ادبی تا کتابهای انواع ادبی، مقالات و پایاننامههایی که اختصاصا به این گونۀ ادبی پرداختهاند. اما از انبوه منابع موجود دربارۀ مناظره، شواهد نشان میدهدکه نویسندگان مفالۀ مورد بحث منبع دست چندمی همچون مقالۀ «مناظره در ادب فارسی» را - که نویسندۀ آن خود از منابع دیگری در تهیۀ آن بهره برده -پیش رو نهاده و عینا یا با اندکی پس و پیش کردن و تغییر عبارات، از آن رونویسی کردهاند. برای مثال شوشتری در مقالۀ «مناظره در ادب فارسی» ذیل عنوان قدمت و سابقۀ مناظره در ادب جهانی» آورده است: در ادبیات غرب قدمت مناظره به دو اثر مشهور آرسیتوفانس، شاعر یونانی (450 -385 ق.م) غوکها و ابرها میرسد که اولی مناظرهای است بین دو شاعر و دومی بین حق و ناحق، اوج مناظره در سدههای دوازدهم، سیزدهم و هفدم میلادی بوده که هم در نثر و هم در نظم کاربرد داشته است (1389؛ 62). نویسندگان مقالۀ مورد بحث نیز هیمن عبارات را با اندکی تغییر در مقدمۀ مقاله آوردهاند: مناظره در ادبیات همۀ ملتهای جهان مورد توجه بوده است. در ادبیات غرب قدمت آن به دو اثر مشهور آرسیتوفانس، شاعر یونانی (385 - 450 ق.م) «غوکها» و «ابرها» میرسد که اولی مناظرهای است بین دو شاعر و دومی بین حق و ناحق است که در برابر هم قرار میگیرند[...] اوج این نوع شعر را در اروپای قرن دوازده و سیزدهم میلادی میدانند (صص 179 - 180). شوشتری ذیل عنوان اساس و فلسفۀ شکلگیری مناظره نوشته است: اگر بپذیریم که ژرف ساخت مناظره حماسه است، باید گفت احتجاجاتی که جنگ جویان در معرکۀ نبرد در مقابل حریف میشمردند قابلیت روشنی است برای اهل فضل تا از ان طریق موضوع مناظره را در نظم و نشر خویش همراه با توانمندی و هنرنماییهای شاعرانه قرار دهند. نظیر مناظرۀ خسرو و فرهاد که از زیباترین بخشهای منظومۀ خسرو و شیرین نظامی است (1389: 61). نویسندگان مقالۀ مورد بحث نیز ذیل عنوان شکل و قالب مناظره میخوانیم: اگر چه در شعر فارسی مناظره شکل و قالب خاصی ندارد، از سدۀ پنجم هجری جز قصیده قالبهای غزل، قطمه، مثنوی و دوبیتی نیز برای سرایش مناظره رواح یافت. نظامی در آسمان منظومههای غنایی آن چنان پر و بال گشوده است که کمتر کسی را یارایدسترسی بدوست. بدیهی است که وی قالب مثنوی را از آن روی عرصه و جولانگاه مناظرات خویش قرار داده است که بتواند شاهکارهای خود را بر بام ادب دنیا بنشاند. اما از آنجا که سرآمد قالب شعری در دورۀ عراقی غزل است، عمده مناظرات این سبک نیز در هیئت غزل آمده است؛ چناچه [چنانکه] کمال خجندی، حافظ، سعدی و خواجوی کرمانی راست(1389:63). در مقالۀ مورد بحث نیز ذیل همان عنوان، باهمین جملات (با اندکی تغییر) مواجه میشویم: اگر چه در شعر فارسی مناظره شکل و قالب خاصی ندارد، از سدۀ پنجم هجری جز قصیده قالبهای عزال، قطعه، مثنوی و دوبیتی نیز برای سرایش مناظره رواج یافته. شاعر برآوازۀ گنجه، نظامی قالب مثنوی را جولانگاه مناظرات خویش قرار داده است. از آنجا که سرآمد قالب شعری در دورۀ عراقی غزل است، عمده مناظرات این سبک نیز در هیئت غزل آمده است؛ چنانکه کمال خجندی، حافظ، سعدی و خواجوی کرمانی در این قالب طبعآزمایی کردهاند (ص181). مناظره در ادبیات معاصر عنوان بخش دیگری از مقالۀ شوشتری است که دربارۀ آن چنین آمده است: در ادبیات کلاسیک و نیز در ادبیات معاصر نمونههای فراوانی از مناظره بهعنوان فرصتی برای توریج افکار اخلاقی و آموزشی وجود دارد در مقام این سخن ملکالشعرای بهار و تالی وی پروین اعتصامی میباشند. ابتکارات خاص بهار، در انتخاب مصادیق مناظره نشانگر قدرت ذوق و توانایی بالای وی در ادب معاصر است [...] پروین در ان باب چون سایر قالبهای شعریاش، رویکردی موثر به بهار دارد. مناظرات زیبا و آموزندۀ وی از زبان اشیا، پرندگان و عناصر طبیعت، آن چنان در متن اشعارش پیدار شده است در اغلب قطعات و مثنویهایش این شیوه را به کار گرفته است (1389: 65). در مقالۀ مورد بحث باز هم ذیل همان عنوان، شاهد همان جملات با کمی تغییر هستیم: در ادبیات معاصر، نمونههای فراوانی از مناظره، به مثابۀابزاری برای ترویج افکار اخلاقی و آمزشی قابل ردیابی است. ملکالشعرای بهار و تالی وی پروین اعتصامی از شاعرانی هستند که در ان نوع از سخن سرایی از تواناییهای خاصی بهرهمندند. ابتکارات خاص بهار، در انتخاب مصادیق مناظره، نشانگر قدرت ذوق و توانایی بالای وی در این فن است [....] پروین نیز در این باب چون سایر قالبهای شعریش به بهار توجه دارد. مناظرههای زیبا و آموزندۀ وی از زبان اشیا،پرندگان و عناصر طبیعت، آن چنان در متن اشعارش اصتوار شده که در اغلب قطعات و مثنویهایش به کار گرفته شده است (ص 186). نمونههای دیگری از این دست در مقالۀ مورد بحث دیده میشود که برای به درازا نکشیدن سخن، خوانندگان را به عناوین و صفحات دو مقاله اجاع میدهیم: «مناظره در شعر نیمایی» (ر.ک: شوشتری، 1389: 66؛ مقالۀ مورد بحث: 187) و «مناظره در تثر پارسی» (ر.ک: شوشتری 1389: 66؛ مقالۀ مورد بحث: 188). نویسندگان مقالۀ مورد بحث فقط در مبحثی با عنوان اساس و فلسفۀ شکل گیری مناظره، به مقالۀ شوشتری ارجاع دادهاند که آن هم به شکل نقلقول غیر مستقیم (بدون گذاشتن گیومه) است؛ در حالی که عبارات همان عبارات است و فقط چند کله تغییر یافته است؛ مثلا « دکتر محمد غنیمی هلال» و «به احتمال» (شوشتری، 1389: 61) به شکل «محمد غنیمی هلال» و «به احتمالی» (ص 181) آورده شده است و نیز چند تغییر ویرایشی. متاسفانه، این روزها با فزونی گرفتن ظرفیت مقاطع تحصیلات تکمیلی و ترغیب یا اجبار دانشجویان این مقاطع به نگارش مقالههای پژوهشی و چاپ آنها و بعضا نداشتن آشنایی کافی این دانشجویان با اصول و دقایق تحقیق، شاهد موارد بسیاری از این دست پژوهشها هستیم. سهل انگاری استادان راهنما در تایید این مقالات و همکاری و ترغیب ایشان جهت ارسال چنین مقالاتی به مجلات از یک سو و داوری سرسری و غیر موشکافانۀ بعضی از داوران و بی دقتی سردبیران مجلات در تعیین داوران متخصص و آگاه بر پیشینۀ تحقیق هر حوزه از سوی دیگر، از دیگر دلیل افزایش مقالاتی از این قبیل است. پی نوشتها 1. آن باده همان است اگر شیشه دگر شد / بنگر که چه خوش بر سر خمّار برآمد (مولوی). 2. محمدیبدر، نرگس و هشم مهدیزاده (1395). «تاملی در تحول مناظره از درخت اسوریک تا اشعار نیمایی». فنون ادبی. س8 ش14. صص179 - 190. 3. شوشتری، مرتضی (1389). «مناظره در ادب فارسی». کیهان فرهنگی. ش290 - 291. صص 60 - 66. دکر این نکته لازم است که نویسندۀ این مقاله مدعی هیچ حرف تازهای در خصوص مناظره نیست و صرفا اطلاعاتی را دربارۀ مناظره، جهت آشنایی مخاطبان عام مجلهای غیر تخصصی با این نوع ادبی و تاریخچۀ آن، از منابع دیگر گرد آورده است.
Such a Reflection of The Moon in The Water; A Critique of The "Plan for Classifying Literary genres in The Classical Period"Such a Reflection of The Moon in The Water; A Critique of The "Plan for Classifying Literary genres in The Classical Period"Such a Reflection of The Moon in The Water; A Critique of The "Plan for Classifying Literary genres in The Classical Period
خلاصه ماشینی:
نقد مقاله آن باده همان است اگر شیشه دگر شد1 نقدی بر مقالۀ «تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی» عباس واعظزاده استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند نگارنده چند سالی است که به مبحث انواع ادبی علاقة خاصی پیدا کرده است؛ ازاینرو هرازگاهی به جستوجو و مطالعۀ مقالات و کتابهای تازهمنتشرشده در این حوزه میپردازد.
این مقاله گزارشی است از کندوکاو در مقالۀ «تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی» و ذکر موارد مقتبس آن از مقالۀ «مناظره در ادب فارسی» (شوشتری، 1389).
در مقالۀ مورد بحث نیز ذیل همان عنوان، با همین جملات (با اندکی تغییر) مواجه میشویم: اگرچه در شعر فارسی مناظره شکل و قالب خاصی ندارد، از سدۀ پنجم هجری جز قصیده قالبهای غزل، قطعه، مثنوی و دوبیتی نیز برای سرایش مناظره رواج یافت.