چکیده:
بهطور کلی مشکل مسکن در ایران قبل از دههی 1330 چندان مسالهساز نبوده است، اما پس از دههی 30 به علت روند چرخش اقتصاد در جهت گسترش صنایع مونتاژ و سیاستهایی که به تشویق مهاجرت روستاییان و رشد فزایندهی کلانشهرها منجر شد، مسائل و مشکلات جدی از جمله گسترش زاغهها در درون و حاشیهی شهرها، افزایش تراکم، کمبود کمّی و کیفی واحدهای مسکونی در اینگونه شهرها شد. از اینرو در برنامهی سوم (46ـ1342) به مسالهی مسکن به طور ویژه پرداخته شد. این پژوهش با بررسی نظام برنامهریزی توسعهی شهری به واسطهی مرور سیاستهای کلان توسعهی بخش مسکن در ایران (با تاکید بر نواحی نابسامان و بافتهای فرسودهی شهری)، فضای حاکم بر برنامهریزی بخش مسکن را نمایان میکند و بهویژه سیاستهای توسعهی شهری در قالب نوسازی و بهسازی نواحی نابسامان و بافتهای فرسودهی درونشهری مورد مطالعه قرار میگیرد. روش پژوهش از نوع اکتشافی و با محتوا و ماهیت تاریخیـ تحلیلی و توصیفی است و جمعآوری دادهها نیز به شیوهی کتابخانهای و اسنادی بررسی شده است. این پژوهش با تکیه بر مبانی نظری در ارتباط با قواعد و سیاستهای زمین و مسکن شهری در ایران استخراج شده و پس از استخراج مطالب نظری به مرور هر کدام از سیاستها و رویکردها پرداخته شده است. نتایج دیگر گویای این امر است که علیرغم ارتباط بسیار نزدیک و مشابهت در اهداف سیاستهای توسعه و تامین مسکن و برنامههای مداخله در بافتهای فرسوده، به قابلیت بسیار زیاد بافتهای فرسوده برای تامین مسکن مورد نیاز شهرها در چارچوب توسعهی درونی کمتوجهی شده است. با توجه به همپیوندی زیاد تولید و عرضهی مسکن بهعنوان حلقهی نهایی سیاستهای توسعهبخش مسکن از یکسو و ظرفیتهای تامین مسکن در نواحی نابسامان و بافتهای فرسوده از سوی دیگر، به ضرورت یکپارچگی مدیریت طرحهای ساماندهی بافت فرسوده و برنامههای تامین مسکن تاکید میکند، که میتوان با بهکارگیری برنامهریزی مسکن و الزامات آن در طرحهای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسودهی شهری تا اندازهی زیادی از هدر رفت منابع جلوگیری کرد و میزان تحقق طرحها و برنامهها را افزایش داد. یافتهها حاکی از آن است که دو سیاست راهبردی مسکن حمایتی و اجتماعی و سیاست راهبردی مسکن
خلاصه ماشینی:
مروری بر قواعد و سیاستهای برنامهریزی توسعهی زمین و مسکن شهری (با تأکید بر نواحی نابسامان و بافتهای فرسودهی شهری) مظفر صرافی 1 سید محمد رضازاده 2 چکیده بهطور کلی مشکل مسکن در ایران قبل از دههی 1330 چندان مسألهساز نبوده است، اما پس از دههی 30 به علت روند چرخش اقتصاد در جهت گسترش صنایع مونتاژ و سیاستهایی که به تشویق مهاجرت روستاییان و رشد فزایندهی کلانشهرها منجر شد، مسائل و مشکلات جدی از جمله گسترش زاغهها در درون و حاشیهی شهرها، افزایش تراکم، کمبود کمی و کیفی واحدهای مسکونی در اینگونه شهرها شد.
بنابراین در این خصوص میتوان اینگونه سؤال طرح کرد که سیاستهای زمین و مسکن شهری چه معیارها و شاخصهای نظری و تئوریکی دارند؟ اصول، رویکردها و سیاستها بر اساس مبانی نظری مورد نظر در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران چه بخشهایی از برنامهها و طرحهای توسعهبخش مسکن (بهخصوص نواحی نابسامان و بافتهای فرسودهی شهری) را در برمیگیرند؟ روش تحقیق روش پژوهش از نوع اکتشافی و با محتوا و ماهیت تاریخیـ تحلیلی و توصیفی است و جمعآوری دادهها نیز به شیوهی کتابخانهای (واکاوی منابع مکتوب قبل و پس از انقلاب اسلامی) و اسنادی (ترجمهی اسناد مصوب قبل و پس از انقلاب اسلامی) صورت گرفته است.
تبدیل اراضی کشاورزی ناشی از توسعهی شهرهای میانی و کوچک به کاربریهای مسکونی و خدماتی توسط بخش غیر دولتی، توسعهی شهرهای بزرگ به صورت پیوسته و ایجاد تنگناهای خدماتی جدید در این گونه شهرها، رشد بینظم و افقی شهرها، عرضة زمین با ارزشهای اقتصادی متفاوت و با قیمتهای یکسان برای اقشار مختلف جامعه و نبودن نرخهای ترجیحی در واگذاری اراضی، بخشی از مشکلات دامنهدار مسکن و شهرسازی کشور ایران بوده است که بستر برنامههای مرتبط با بخش مسکن را تحت تأثیر خود قرار میدهد (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1387).