چکیده:
امروزه ورود دانشگاههای ایران به تجارت دانش از یک مزیت به یک ضرورت تبدیل گشته است و این امر، زمانی ممکن است که تجاریسازی دانش در دانشگاهها به یک فعالیت نظاممند تبدیل شود. در فرآیند تجاریسازی، بهخصوص علوم انسانی، عواملی فراوان، ازجمله عوامل محیطی، فردی، مدیریتی، سازمانی و بسیاری مولفههای دیگر نقش دارند. این پژوهش با هدف شناسایی شاخصها و موانع محیطی تجاریسازی پژوهشهای علوم انسانی انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده، تحلیل تم و جامعه آماری این پژوهش 12 نفر از متخصصان و خبرگان عرصه علوم انسانی و تجاریسازی بوده است که بهصورت هدفمند انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمهساختاریافته قرارگرفتهاند. دستآورد اصلی این پژوهش، ایجاد مدلی است که بر اساس آن، عوامل قانونی، اسناد فرادستی، ساختار دولتی، حمایتی، صنعتی، فرهنگی، آموزشی و موانع ذاتی در سه دسته کلی دولتی، غیردولتی و نهادی دستهبندی شدند که هر یک ابعاد مختلفی دارند و در پایان پیشنهادهای عملی برای غلبه بر موانع تجاریسازی علوم انسانی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"از بعد عوامل دولتی موانع و کاستیهایی بر تجاریسازی پژوهشها در علوم انسانی تأثیرگذار است؛ ازجمله نبود قوانین و مقررات حمایتی مربوط به تجاریسازی در حوزة علوم انسانی، بیتوجهی مسؤولین به اسناد بالادستی نظام پژوهش و آموزش عالی، نبود ساختار، فرآیند و سازمانهای حمایتی دولتی در تجاریسازی کردن پژوهشهای علوم انسانی و از بعد غیردولتی نیز موانعی مانند بیتوجهی دانشگاهها به نیازهای جامعه و انجام پژوهش بدون هدف و کاربرد، نبود سازوکاری مناسب در هدایت پژوهش برای نیازهای جامعه و صنعت، نبود حمایت صنعت از پژوهشهای دانشگاهی و ناآگاهی صنعت از پژوهشهای دانشگاهی، نبود ساختار و فرایندهای غیردولتی در تجاریسازی علوم انسانی، بنابراین، برای خروج از این وضعیت لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد: o تعدیل و اصلاح در قوانین و مقررات در زمینه تجاریسازی دانش در جهت ایجاد انگیزه در استادان علوم انسانی و دانشگاهها برای درگیر شدن در پژوهشهای کاربردی و تجاریسازی آن؛ o حمایتهای مالی و مالیاتی از فعالیتها و کسبوکارهای حوزة علوم انسانی، مانند حمایت از شرکتهای دانشبنیان حوزة علوم انسانی؛ o لزوم بازنگری در اسناد بالادستی در جهت توجه بیشتر به کاربردی کردن علوم انسانی؛ o توجه مسؤولان دانشگاهها به اسناد بالادستی نظام و اصلاح چشمانداز، مأموریت و اهداف دانشگاه بر اساس رویکردی به تجاریسازی علوم انسانی؛ o طراحی و ایجاد سازمانی مستقل در حمایت و هدایت پژوهشهای علوم انسانی برای تجاریسازی آنها؛ o ایجاد انجمنها، گردهماییها، شبکهها و سایر انواع ارتباطات خارج از دانشگاه با رویکردی به علوم انسانی میان فعالان صنعت، دانشگاهیان، سرمایهگذاران و همة افرادی که در فرایند تجاریسازی دانش دارای نقش هستند؛ o ایجاد پایگاههای اطلاعاتی برای گردآوری اطلاعات مربوط به نیازهای صنعت، فناوریها و قابلیتهای دانشگاههای علوم انسانی؛ ایجاد نظامی برای مستندسازی و احداث بانک اطلاعات نظاممند ایدهها و یافتههای پژوهشی بهمنظور مستندسازی تجارب ایدهپردازان و کارآفرینانی که موفق به تجاریسازی فعالیتهای پژوهشی خود در علوم انسانی شدهاند؛ o ایجاد بسترهای لازم برای حضور بخش خصوصی و صنعت در حمایت از پژوهش و پژوهشگران علوم انسانی؛ در این پژوهش از بعد نهادی به چالشها و موانعی که از اهمیتی بیشتر برخوردار بودند اشاره شد؛ ازجمله عوامل فرهنگ جامعه، فرهنگ خانواده، فرهنگ و انگیزه متفاوت فعالان صنعت و دانشگاه، آموزش فرهنگ تجاریسازی و کارآفرینی در سطح جامعه، ایجاد بسترهای آموزشی، اولویت آموزش به پژوهش، پیچیدگی و مشکلات پژوهش در علوم انسانی، جایگاه نهچندان ویژه علوم انسانی در علوم، فاصلة میان نظریه و عمل در علوم انسانی که برای حل این مسائل لازم است که پیشنهادهای زیر مورد توجه قرار گیرد: o دولت و مسؤولان دانشگاهی باید ضمن بسترسازی، اعمال سیاستهای تشویقی مؤثر، نسبت به ایجاد مهارتهای لازم، بهوجود آوردن انگیزش، فرهنگ تجاریسازی در پژوهشگران عرصة علوم انسانی و سوق دادن آنها به سمت تجاریسازی پژوهشها، اقدام کند؛ o بازنگری بر دروس دانشگاهی و حتی مقاطع تحصیلی ابتدایی و دبیرستان با رویکردی به تربیت افرادی خلاق، پژوهشگر و توجه به پژوهش؛ o لزوم تقویت ارتباط فرهنگ صنعت و دانشگاه با رویکردی به مسائل علوم انسانی؛ o ضرورت برگزاری آموزشهای مرتبط با تجاریسازی، حقوق تجاریسازی، بازاریابی و..."