چکیده:
مقالۀ پیش رو بهدنبال پاسخدادن به این پرسش است که سیاست و راهبرد کلان و هدفهای آمریکا از حضور نظامی در منطقۀ آسیای مرکزی پس از 11 سپتامبر چیست و این راهبرد و هدفها در منطقه با چه موانع و چالشهایی روبهرو است؟ در پاسخ میتوان گفت که منطقۀ آسیای مرکزی برای آمریکا اهمیت بالای ژئوپلیتیکی دارد؛ به این شکل که استقرار آمریکا در آسیای مرکزی میتواند ضمن مبارزه مستقیم با تروریسم و استفاده از منابع انرژی منطقه، از یکسو به گسترش نفوذ این کشور و از سوی دیگر به کنترل و مقابله با نفوذ رقبای سنتیاش همچون روسیه و چین منجر شود. البته میزان موفقیت این راهبردها و هدفها به چگونگی مواجهۀ آمریکا با چالشهایی همچون وضعیت جغرافیایی منطقه، افراطیگری اسلامی و تروریسم و رقبای منطقهای همچون روسیه و چین بستگی دارد. راهبرد اصلی و همیشگی آمریکا حضور در مناطق راهبردی جهان و جلوگیری از سلطۀ قدرتهای رقیب این کشور چون روسیه و چین بوده است. در ارتباط با منطقۀ آسیای مرکزی حضور آمریکا در دورۀ بوش و اوباما بررسی شده است. راهبرد کلان هر دو رئیس جمهور در راستای همان هدف همیشگی ایالات متحده یعنی حضور در مناطق با اهمیت بوده است؛ اما تاکتیکها با توجه به مقتضیات زمانی تفاوت داشته است. در دورۀ بوش و بعد از رخداد یازده سپتامبر بهعلت وجود تهدیدهای مستقیم علیه آمریکا، ابزار و تاکتیک از نوع سخت و حضور نظامی بوده است؛ اما در دورۀ اوباما بهدلیل برطرفشدن نسبی تهدیدها، تاکتیکها به حضور نرم و استفاده از قدرت هوشمند تغییر یافتهاند.
American foreign policy was changed from Clinton peace paradigm to Strategy of pre-emptive war by American military invasion to Afghanistan and pursuing hard power approach. After that, American approach changed again by the arrival of Obama and different regional and trans-regional factors. Obama used smart power strategy in his foreign policy in region in this period. According to this strategy, American foreign policy is a combination of hard and soft power that not only support peace and stability but also protect of military actions in the region. This article examine security environment of Central Asia and America`s presence in the region and also wants to explain Bush hard power strategy and Obama smart power policy in Central Asia area. The main question of this research is; what were the key factors of shift of America from hard power policy to smart power strategy in Central Asia in Obama ages. Subsequently, the hypothesis here is that, United States policymakers in Obama period offered long-term infrastructure projects such as northern distribution network and the New Silk Road, fighting drug trafficking plan etc. In addition, United States politicians were sought to connect the national interest of Central Asian countries to American interest strongly. Research method is descriptive- analytical and have been collected data through library and documentary.
خلاصه ماشینی:
راهبرد سياسي - نظامي ايالات متحدة آمريکا در آسياي مرکزي پس از ١١ سپتامبر؛ هدف ها و چالش ها * محمدجعفر جوادي ارجمند دانشيار علوم سياسي ، دانشگاه تهران صالح سلاورزي زاده دانشجوي دکتري روابط بين الملل ، دانشگاه اصفهان (تاريخ دريافت : ١٣٩٤/٠٨/١١ - تاريخ تصويب : ١٣٩٥/٠٧/٣٠) چکيده مقالة پيش رو به دنبال پاسخ دادن به اين پرسش اسـت کـه سياسـت و راهبـرد کـلان و هـدف هـاي آمريکا از حضور نظامي در منطقـة آسـياي مرکـزي پـس از ١١ سـپتامبر چيـست و ايـن راهبـرد و هدف ها در منطقه با چه موانع و چالش هايي روبه رو اسـت ؟ در پاسـخ مـي تـوان گفـت کـه منطقـة آسياي مرکزي براي آمريکا اهميت بالاي ژئوپليتيکي دارد؛ بـه ايـن شـکل کـه اسـتقرار آمريکـا در آسياي مرکزي مي تواند ضمن مبـارزه مـستقيم بـا تروريـسم و اسـتفاده از منـابع انـرژي منطقـه ، از يک سو به گسترش نفوذ اين کشور و از سوي ديگر به کنتـرل و مقابلـه بـا نفـوذ رقبـاي سـنتي اش همچون روسيه و چين منجر شود.
اگرچه در راهبرد آمريکا بـراي آسـياي مرکزي هدف هاي همچون مبارزه با تروريسم ، جلوگيري از ظهـور سـلاح هـاي کـشتارجمعي ، تأمين و امنيت انتقال انرژي ، توسعة سياسي و اقتصادي ، مقابله با اسلام سياسي و افراطي گـري ، گسترش دموکراسي و جلوگيري از تنش هاي قومي آمده است ، اما موضـوعي کـه بـيش از هـر چيزي اين منطقه را براي ايالات متحده مهم کرده است مجاورت اين منطقه با روسيه و چين و تا حدودي ايران است .