چکیده:
اختلال وسواس فکری - عملی بهعنوان یک بیماری، بهصورت جدی در علوم روانشناسی و پزشکی مطالعه میشود، اما حوزۀ بروز این بیماری که اغلب در امور مذهبی نمود پیدا میکند، سبب شد تا این سؤال برای نویسندگان مطرح شود که چگونه میتوان از طریق اصول و قواعد فقهی، در راه پیشگیری از این اختلال گام برداشت؟ لذا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی پژوهشی در این عرصه انجام گرفت که ثمرۀ آن به دو بخش تقسیم میشود، در بخش نخست به مجموعۀ تعریفها، ویژگیها، علایم، سببشناسی و... پرداختیم و در بخش بعدی به اصول و قواعد فقهی مختلف مانند اصاله الصحه، اصل استصحاب ... توجه کردیم، از آن حیث که با ایجاد آگاهی برای مکلفان هم به طریق دریافت مفهوم مخالف ناشی از کاربرد اصول فقهی و هم با رفع تحیر در بدو تکلیف و هم با دفع تفکرات معطوف به خوف و شرم بیجهت از عذاب و الطاف الهی، در مقام پیشگیری از بروز اختلال یادشده برمیآیند. برای این منظور از ادعا و استدلال در اصول فقه تا آنجا که با مباحث اعتقادی و غیرعلمی خلط نشود، بهره بردیم و در نهایت نتیجه گرفتیم که از طریق کاربرد قواعد اصول فقهی میتوان هم در زمینۀ پیشگیری اولیه و هم پیشگیری ثانویه (بعد از وقوع اختلال) مؤثر واقع شد.
Obsessive compulsive disorder as a condition of serious study of the science of psychology and the science of medicine, but the scope of this disease that is often in denial of religious affair finds led to this question to be raised, how the authors can be found via the juridical principles and rules to prevent this disorder withdraw step by step? Therefore, using the descriptive method of analytical research on this-to have the fruit of the field which was divided into two parts, the first part to set the definitions, characteristics, symptoms, etiology, etc. Productions and in the next section the different juridical principles and rules such as the principle of authenticity, Principles astsahab ...It as that can create awareness to religiously accountable time to get through the opposite concept arising from the application ofthe principles of juridical and perplexity fixes in task and passing thoughts shifted to fear and shame and agony of blunt kindness divine, in the prevention ofimpaired learn to come together; the attention for this purpose, the claim of principles jurisprudence and the argument on principles jurisprudence to mixing with topics non-scientific belief and do not benefit the expectorant and finally got results through the application of the rules of the juridical principles can be found in the field of primary prevention and secondary prevention (after the occurrence of a disorder), was effective.
خلاصه ماشینی:
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه مفید قم ، ایران (تاریخ دریافت : ٩٤/١٠/٦؛ تاریخ پذیرش : ٩٦/٩/٢٦) چکیده اختلال وسواس فکری - عملی به عنوان یک بیماری ، به صورت جدی در علوم روان شناسی و پزشکی مطالعه مـی شـود، اما حوزة بروز این بیماری که اغلب در امور مذهبی نمود پیدا می کند، سبب شد تا این سـؤال بـرای نویسـندگان مطـرح شود که چگونه می توان از طریق اصول و قواعد فقهی ، در راه پیشگیری از این اختلال گام برداشت ؟ لـذا بـا اسـتفاده از روش توصیفی - تحلیلی پژوهشی در این عرصه انجام گرفت که ثمرة آن به دو بخش تقسیم می شود، در بخش نخست به مجموعة تعریف ها، ویژگی ها، علایم ، سبب شناسی و...
بنابراین اگر به هر دلیل روند زندگی فردی مختـل یـا دچـار عارضـه ای ماننـد اخـتلال اضطرابی وسواس فکری - عملی شود، اغلب آنچه از دیدگاه عموم جامعه کارساز خواهـد بود، توجه به علوم پزشکی بالأخص شاخة روانشناسی و آن هم از نوع بالینی است و کمتـر کسی حتی به ذهن خود این تصور را راه می دهد که فقه نیـز در آن سـوی اخـلاق ، حرفـی برای گفتن داشته باشد، زیرا تصور غالب آن است که این بیماری نوعی اخـتلال محسـوب می شود که عمدتا با دارو درمان شدنی است ؛ هرچند از جنبه ای و با نگاه اولیه ، ایـن دیـدگاه صحیح به نظر می رسد، گاهی مخصوصا اگر مبحـث پیشـگیری مـد نظـر باشـد، دلیلـی بـر رجحان رجوع به علوم روانشناسی یا علوم پزشکی نخواهد بود و فقه نیز که برنامة عملـی ، متعادل و بلکه متعالی زندگی اسـت ؛ نیـز شـاید بـه نوبـة خـود و بـا رسـالت ذاتـی خـود، راهکارهای مؤثری را برای پیشگیری ارائه دهد.