چکیده:
هدف این مقاله، بررسی دلالتهای تربیتی عقل نظری و عملی و مباحث تربیت کودک در نزد ابنسینا برای درک جایگاه تربیت فکری کودکان نزد وی میباشد. با نظر به کمبود پژوهشها در زمینه میزان هماهنگی مبانی برنامههایی مانند فلسفه برای کودکان با مبانی فلسفه اسلامی، انجام این مقاله برای دستیابی به دیدگاه اسلامی برگرفته از آرای ابنسینا در زمینه انتخاب نوع تربیت مناسب برای کودکان ضروری به نظر میرسد. روش این مقاله توصیفی−تحلیلی است و سوالات آن عبارت است از اینکه دلالتهای تربیتی عقل نظری و عملی و مباحث تربیت کودک ابنسینا چیست و براساس این دلالتها، تربیت فکری کودکان در اندیشه ابنسینا چه جایگاهی دارد؟
نتایج این مقاله نشان میدهد که ابنسینا با اینکه به تربیت عقلی و فکری انسان در جهت نیل به سعادت نهایی تاکید بسیار دارد؛ ولی با بررسی دلالتهای تربیتی عقل نظری و عملی و نیز آرای تربیتی وی، دلیلی بر اختصاص زمان شروع این نوع تربیت به دوره کودکی وجود ندارد و دلالتها نشان از لزوم بهکارگیری تربیت اخلاقی در دوره کودکی است؛ زیرا تربیت اخلاقی و تادیب در دوران کودکی زمینهساز پرورش عقل الهی و تربیت فکری صحیح در بزرگسالی خواهد بود.
The present article aims at investigating the educational implications of the theoretical and practical intellect and the discussions related to educating the children in Avicenna’s view to understand the status of intellectual education of the children for him. Considering the shortage of research on the extent of harmony of the foundations of programs such as ‘philosophy for children’ and the foundations of Islamic philosophy, it seemed necessary to conduct this study for obtaining the Islamic view extracted from Avicenna’s opinions regarding the selection of a type of education proper for children. The method used in this study was descriptive-analytical and the questions were as follows: “what were the implications of theoretical and practical intellect and Avicenna’s discussions on educating children?” and “what is the status of intellectual education of children in Avicenna’s thought?”
The findings show that Avicenna, while stressing on human’s intellectual education for achieving ultimate felicity, shows – based on a study of his implications and views on intellectual education – no evidence that such an education is limited to the childhood; rather, those implications show the necessity of applying moral education during childhood in general. This is because moral education and correction in childhood prepares the ground for nurturing the divine intellect and proper intellectual education in adulthood.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: تربیت فکری کودک، آرای فلسفی و تربیتی ابنسینا، فلسفه برای کودکان، لیپمن، دلالتهای تربیتی، عقل نظری، عقل عملی مقدمه آنچه بهعنوان فلسفه برای کودکان شناخته میشود، نخستین بار توسط متیو لیپمن در دهه 1960 به دلیل فقدان قدرت استدلالورزی در میان دانشجویان بهکار گرفته شد و منظور از فلسفه در این برنامه در واقع آموزش نحوه تفکر با رویکردی انتقادی است که به اعتقاد لیپمن باید از سنین کودکی آغاز شود.
ولی نظام تربیتی در کشور ما متأثر از آموزههای اسلامی است؛ بنابراین ضروری است برای مواجهه درست با این برنامه با توجه به مبانی فلسفه اسلامی، بررسی شود که آیا با توجه به این مبانی اساساً آموزش تفکر برای کودکان معنادار خواهد بود؟ اگر کودک قابلیت تعقل و تفکر داشته باشد، از میان فلاسفه اسلامی، ابنسینا، باید بیش از دیگران به بحث تربیت فکری کودکان پرداخته باشد؛ زیرا وی نماینده تام فیلسوفان عقلگراست و باید به پرورش عقل و تفکر در جهت نیل به سعادت نهایی بیش از دیگران توجه داشته باشد(ابنسینا، 1400ق، ص210) و نیز از مباحث تربیتی کودک هم غفلت نکرده است (ابنسینا، 1319).
از سوی دیگر میتوان به پژوهشهای آقاجعفری (1391)، فلاحی (1394) و باجلان (1394) اشاره کرد که در ارتباط با نقد برنامه آموزش فلسفه به کودکان بنابر مبانی انسانشناسی و معرفتشناسی ابنسینا هستند و به نوعی به روشن شدن جایگاه تربیت فکری براساس اندیشه ابنسینا که هدف این پژوهش است کمک میکنند؛ ولی نکات ذیل در مورد پژوهشهای یادشده وجود دارد که ضرورت این پژوهش را اثبات میکند: فلاحی با اینکه میگوید کودک بنابر نظر ابنسینا توان فراگیری مفاهیم انتزاعی و قدرت تفکر انتزاعی را ندارد و در مرحله عقل بالملکه قرار دارد (فلاحی، 1394، ص93−94)، ولی در بخش نتیجهگیری از این نظر عقبنشینی کرده و با تسامح از آن عبور میکند.