چکیده:
تصاحب قدرت در طول تاریخ ایران اگرچه با زور و غلبه توام بود و حکومتها ماهیتی دیکتاتوری و یا استبدادی داشتند، ولی برای تحکیم و ادامه حاکمیت خود ناگزیر از کسب مشروعیت سیاسی بودند. نادر با در پیش گرفتن سیاست تساهل مذهبی و با طرح نظریه خامس مذاهب، سعی کرد در آشتی و جلب حمایت پیروان هر دو مذهب شیعه و سنی و کسب مشروعیت دینی و سیاسی در داخل و خارج از کشور برآید، ولی شورشهای داخلی در پوشش صفوی خواهی و حملات و دشمنیهای بیوقفهی عثمانی، به شکست تلاشهای او منجر گردید و از طرفی، تلاش نادر برای نسبسازی با ایجاد پیوندهای خونی خود و اطرافیانش با خاندانهای پادشاهی، با تفکرات فر ایزدی رسوب کرده در اذهان عامه مغایر افتاد. در اوایل، بر خلاف نظر عموم، این حس تکبر و تشخص دیوانیان، خوانین و سران ارتش بود که قدرت گیری دون پایهای چون نادر را بر نمیتابید، ولی با بحث پادشاهی و اصلاحات مذهبی نادر، این حس درهم تنیدگی قدسیت- سیادت و مرشدیت خاندان صفوی با مذهب تشیع در وجدان عمومی بود که با غلیان و جوشش و سرریزی، پذیرش نادر را بعنوان سردمدار پس میزد.
Even though seizing power in Iran’s history was mainly through force and conquest and dynasties had authoritarian nature, they had to obtain political legitimacy to continue their ruling. Nader՚s low level originality and his attempts to make blood connections with royal families was in contrast with Divine Glory ideas that was widespread among people. To obtain religious legitimacy, he adopted religious tolerance and suggested the theory of five groups of Islam in order to obtain the support of followers and Sunni and Shiite and solve discord with neighbor countries. But the riots of supporters of Safavid dynasty and attacks and hostility of Ottoman Empire led to failure of his attempts and increase of non-Shiite soldiers in his army.At first, the arrogant ministers, governors and commanders of army didn’t tolerate the power of a low level person like Nader. But his emergence and seizure of power made public proud. But because Safavid dynasty and Shiite were interwoven in minds of people, they rejected competent Nader as a king. This rejection led to decline of Nader’s humanitarian spirit.
خلاصه ماشینی:
اینکه نادر همواره در میان قبیله خود بیگانه شمرده میشد و با شماری از سران قبیلۀ افشار مشکل داشت (اکس ورسی، ١٣٨٩: ٩٣ )، و اینکه اولین یاران نـادر ٤٠٠ نفر از طایفۀ جلایری به همراه خانواده شان بود و به تـدریج عـده ای از افشـارها و کردهـای ابیورد به دورش جمع شدند (باکیخانوف ، ١٩٧٠: ١٤١)؛ شاید حکایت از این داشته باشـد کـه به خاطر گمنام و فقیر بودن خانوادة نادر در میان ایل افشار، پیشرفت نـادر حتـی بـرای هـم قبیله هایش هم قابل تصور و تحمل نبوده است .
٢- مسأله مشروعیت دینی نادر نادرشاه با زور و غلبه که شرط اولیۀ تصاحب قدرت در ایران است و در مورد نادر حتی با توجیهات و ابتکارات بدیعی نیز همراه بـود، بـه حکومـت رسـید ولـی در ادامـه و در نتیجـۀ تلاش های بیوقفه ای که کسب و اثبات مقبولیت دولتش را نیز در نظر داشت ، موفق نبود.
(70 :1386 ٥ - اشاره به موضوع هم زاد پنداری نادر با تیمور و یا سیاست ترکگرایی او در کتـاب هـای مستشرقین و نویسندگان غربی بیشتر به چشم میخورد برای نمونه نک : هنوی، ١٣٤٦: ٨٧، ٢٧٩؛ آوری، ١٣٧٨: ٢٢، ٥٦، ٦٣، ٧٤، ٧٥، ٧٦، ٧٧؛ و اثبات این فقره نیاز به کنکـاش بیشـتر در منابع تاریخی افشاری دارد و از طرفی نپرداختن به آن در پژوهش های معاصر داخلی نیـز قابل توجه و تأمل است .